پشت جلد کتاب آمده است:

مثل دو فشنگ سرد

دو فشنگ متفاوت و جدا

 که در خشاب یک سلاح باهم آشنا شده باشند.

مثل دو گلوله ی غریبه که قرار باشد به یک تن شلیک شوند .

تو را

در تکاپوی چند ثانیه ای بین قاتل و قربانی

دوست داشته بودم عزیزم.

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب