یک گربه، یک مرد، یک مرگ
ابراهیم در میان خواب و بیداری بر صندلی نشسته بود و می‌پنداشت خواب بدی می‌بیند. در فروشگاه آهلنس بود، در اتاق سرد و ناخوشایند انتظامات. زیر چراغ‌های پرنور، برهنه بود و تنها شورت به پا داشت. از وضعیتی که دچار شده بود چنان خجالت می‌کشید که نمی‌دانست چه کند. چشم‌هایش را می‌بست و سعی می‌کرد همان‌جا بخوابد. مأموران انتظامات فروشگاه بزرگ با هم حرف می‌زدند و در باره سپردن ابراهیم به دست پلیس بحث می‌کردند. او دستگیر شده بود و همه چیز بی‌نهایت شرم‌آور بود. اکنون چه باید می‌گفت به این مأموران انتظامات؟ آیا باید از کودکی‌اش می‌گفت که در اعماق فقر سپری شده بود یا از آنچه در کازابلانکا بر سرش آمده بود؟ آیا باید می‌گفت که در ناخودآگاهم رسوباتی مانده است که قادر به زدودنشان نیستم؟ مأموران انتظامات این کشور مرفّه مگر می‌توانستند این را که او از چگونه جهنمی آمده است، درک کنند!

پشت جلد کتاب آمده است:

یک گربه، یک مرد، یک مرگ» بازگویی دو روایت مختلف از یک واقعه است: سامی که پس از تحمل زندان و شکنجه در ترکیه به سوئد گریخته و پناهنده سیاسی شده است، همراه با دیگر پناهندگانی که از کشورهای مختلف به آنجا روی آورده اند، در یخبندان استکهلم زندگی سردی را تجربه می کند. او که به دنبال یک عارضه روانی بستری شده در بیمارستان به یک وزیر سابق بر می خورد و این همان کسی است که گذشته تلخ سامی و آینده مبهم او را رقم زده است. سامی که از رفتار گربه ای به نام سیر یکیت تأثیر پذیرفته، درصدد انتقام برمی آید... 
.. شاهکاری واقعی که هم به لحاظ تکنیکی در اوج است و هم سرشار از ژرف کاویهای روان شناختی است. رمانی است که تنگنای گزینش میان کشتن و بخشودن را به نیکوترین وجه تصویر کرده است

 

 

 

 




A cat,   A man,   A death

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب