جهالت
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.16956
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786008277200
- مولف: میلان کوندرا
- مترجم: ایلیا حریری
- وزن(گرم): 120
- تعداد صفحه: 202
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-5-8 | بخش B ستون 5 ردیف 8
- توضیح: رقعی شومیز ایلیا حریری
کتاب بی خبری
رمان "بی خبـری" نوشته ی میلان کوندرا ، رمانی است که مستقیم با ذهن کاراکترهایش درگیر می شود و ما وقایع را از دریچه ذهن آنها می بینیم . کوندرا که تجربه نوشتن رمانی کم نظیر چون "هویت" را دارد ، در "بی خبـری" نیز به واسطه بازی دادن ذهن کاراکترهای اصلی اش ذهن خواننده را هم به بازی می گیرد . کوندرا به خوبی می داند چگونه با ایجاد پیچشهای داستانی که در ذهن کاراکترها اتفاق میوفتد ذهنش مخاطب رمانش را کنترل کند و ذهن او را به جایی که مورد نظرش است ببرد . کوندرا در نوشته هایش دنیایی متفاوت از آنچه ما می بینیم می سازد ، دنیایی که در لایه های زیرین آن اتفاقات دیگری میوفتد ! دنیایی که البته برای خواننده نا آشنا نیست .
رمان "بی خبـری" که با نامهای "آهستگی" و "جهالت" نیز در ایران ترجمه شده ، داستان آدمهای دور افتاده از وطنشان است همچون ادیسه . آدمهایی که در بی خبری از زادگاهشان احساس غربت و دلتنگی می کنند و یا نمی کنند . کوندرا در اینجا حس نوستالژی را به حس بی خبری و سردگمی ناشی از دوری از وطن تعبیر کرده است . نگرانی ها و دغدغه های کارکترهای اصلی این رمان که از وطنشان – چک – دور افتاده اند گویی نگرانی ها و دغدغه های خود میلان کوندراست که سالها از وطنش – چک – دور افتاده بود و گویی نگرانی ها و دغدغه های همه دور افتادگان از چک است .
میلان کوندرا، زاده ی ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی، نویسنده ی اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و نهایتا در سال ۱۹۸۱ به تابعیت فرانسه درآمد. او خود را نویسنده ای فرانسوی می داند و مصر است که آثارش باید چه در کتاب فروشی ها و چه در دسته بندی ادبی جزو ادبیات فرانسه محسوب شود. بهترین اثر کوندرا، بار هستی است. قبل از انقلاب مخملی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی کتاب های وی را در چک ممنوع کرده بود. او ترجیح می دهد به دور از هیاهوی شهرت زندگی کند و کمتر با رسانه ها گفت وگو می کند.
پشت جلد کتاب آمده است:
جهالت، سرگذشت ایرنا را می گوید، زن چکی که به دنبال شوهرش، چکسلواکی را پس از اشغال شوروی ترک کرده و به عنوان مهاجر، بیست سال در فرانسه زندگی کرده است. تمام شخصیت های اصلی این کتاب «جاهل» اند، چراکه همه فقط به بخشی از حقایق زندگی خود چسبیده اند؛ کوندرا ثابت میکند که غم غربت، چیزی جز جهالت نیست.
این کتاب چنان شفاف، و چنان در برابر حقیقت صادق است، که کم و بیش زنده به نظر می رسد.. .
Ignorance