کتاب ژاک و اربابش 
کتاب ژاک و اربابش، نمایشنامه ای نوشته ی میلان کوندرا است که نخستین بار در سال 1971 چاپ شد. این نمایشنامه که اقتباسی از داستان کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» است، به ماجرای دو مرد، ژاک و اربابش می پردازد؛ دو مردی که داستان و دلیل سفرشان تا انتها ناگفته باقی می ماند. ژاک و اربابش به منظور کاستن از رنج سفر، قصه هایی ها را برای یکدیگر تعریف می کنند و در کنار این قصه ها، صحنه هایی از گذشته ی هر دویشان برای مخاطب به اجرا درمی آید. داستان این نمایشنامه، درست مانند شاهکار دنی دیدرو، در قرن هجدهم می گذرد با این حال کوندرا عامدانه از توصیف و تشریح جنبه های تاریخی زمان و مکان رویدادها امتناع می ورزد. کتاب ژاک و اربابش از طریق دیالوگ های میان دو شخصیت اصلی و به تصویر کشیدن گذشته ی آن ها، به موضوعاتی چون نویسندگی و ماهیت خلق هنری می پردازد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

 

در پی تهاجم شوروی سابق به چکسلواکی در ۱۹۶۸ و « بگیر و ببنده هایی که در پی داشت، میلان کوندرا در لیست سیاه قرار گرفت و ممنوع القلم شد و به دلیل محرومیت از چاپ کتابهایش امکان گذران زندگی را از دست داد. چند تن از دوستانش در صدد یاری به او بر آمدند. از جمله ، یک کارگردان تئاتر پیشنهاد کرد تحت پوشش نام او ، نمایشنامه ای با اقتباس از « آبله » داستایوسکی برای اجرای صحنه بنویسد. 
کوندرا در پی بازخوانی اثر متوجه شد حتی به قیمت مردن از گرسنگی، چنین کاری از او ساخته نیست. با داستایوسکی جور در نمی آمد. اما در عوض به سرش زد «ژاک قضا و قدری» دیدرو را به صورت نمایشنامه در آورد. کارگردان موافقت نکرد، اما میلان کوندرا اهمیتی نداد و این گونه بود که «ژاک و اربابش » بر اساس دژاک قضا و قدری » دیدرو ، اما با برداشت شخصی میلان کوندرا نوشته شد. | 
ژاک و ار با بش یک اثر کم نظیر در ادبیات نمایشی ، یک واریاسیون درخشان و در عین حال مفرح است و هر چند از دیدرو الهام گرفته اما به کوندرا تعلق دارد. 
ژاک و اربابش نخست در یوگسلاوی و سپس در یونان و آلمان و سوئیس بر روی صحنه رفت و در فرانسه مدتها روی صحنه ماند و در همان جا نیز برنده جایزه شد. 

 




Jacques and his Master

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب