شغل من خواب دیدن است

کتاب شغل من خواب دیدن است 
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده‌ی جادو، رویا و حیرت، روایت‌گر هرآنچه زیباست با زیباترین تعبیرها و توصیف‌ها. او که افسانه و تاریخ را در هیبتی غریب به درون حیرت‌انگیزترین لحظه‌های اعصار به‌هم پیوند می‌دهد، او که می‌توانست به‌گونه‌ای بنویسد که تصویر زنی منتظر معشوق به مثابه‌ی اسطوره‌ای ناشناخته درآید، مردی مغروق در شمایل زیباترین مردی که زمین و دریا به خودش دیده و زنی روستایی هم‌چون الهه‌ای باستانی، هر مضمون و موضوعی را به یگانه‌ترین قصه‌ای تبدیل می‌کرد که تا کنون نوشته شده‌است. کتاب «شغل من خواب دیدن است» یکی دیگر از کتاب‌هایی‌ست که منتخبی از داستان‌های او را در خود جای داده و باز دعوتی‌ست به سفر درون حیرانی. داستان‌های این کتاب نیز هم‌چون دیگر داستان‌های نویسنده‌ی «صدسال تنهایی»، این رمان رمان‌ها، دربرگیرنده‌ی پیوند عمیق میان فرهنگ مردم سرزمین‌های اعجاب و اندوه است با فردی‌ترین حالات انسانی و سیاست در معنای سپهری که لایه‌های بسیاری دارد و باید در آن‌ها مداقه کرد. هجده داستانی که مجموعه داستان «شغل من خواب دیدن است» را تشکیل می‌دهند با دقت و ظرافت انتخاب شده‌اند و می‌شود با آسودگی، خودمان و دوستان‌مان را به خواندن‌شان دعوت کنیم.

پشت جلد کتاب آمده است:

با آن که در آن زمان سی ساله بود، ولی به پیری زودرس دچار شده بود و شکسته تر از سنش نشان می داد. او زن زیبایی نبود، ولی قیافهى جذابی داشت. او هرگز اسم واقعی اش را به کسی نگفت، اما در میان صحبت هایش به زبان آلمانی، دانشجویان به نام او که فرافریدا بود، پی برده بودند. وقتی از او پرسیدم که به چه دلیل خود را به دور از وطن زیبای مان با آن سواحل زیبا با چنین دنیایی مغایر با عقاید و افکارش وفق داده است، تنها با دلخوری پاسخ داد:«چون دوست دارم همیشه در خواب زندگی کنم.»