پشت جلد کتاب آمده است:

مرگ نمی تواند ظالم باشد، زیرا آن چه انجام می دهد، دست کم از منظر خودش اصلا ظالمانه نیست. از سوی دیگر، پس از چند ماه اعتصاب و وقفه در انجام وظیفه، دیگر انتظار ندارید که گوش هایش اعتراضی بشنوند و چشم هایش شاهد نگرانی مردم باشد.

تاکنون پیش نیامده کسی که قرار بوده بمیرد، نمیرد؛ اما گویا در یک لحظه همه چیز تغییر کرده بود، یعنی مدرکی در دست مرگ بود که نشان میداد دست کم در مورد یک نفر، تقدیر مانند همیشه عمل نمی کند. و اکنون موجودی که یونیفرم تاریخی خود، یعنی کفن سیاه مشهور خود بر تن و کلاه بر سر و داسی بلند در دست داشت، روی صندلی نشسته بود و همان طور که با انگشتهای استخوانی خود بر میز ضربه می زد، به اتفاقی می اندیشید که نمی توانست پاسخی برای وقوع آن پیدا کند ...

 





یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب