کتاب برگرد دکتر کلیگری
دانلد بارتلمی (۱۹۳۱ - ۱۹۸۹)، نویسنده پسانوگرای امریکایی است. بارتلمی را عموماً پدرِ داستان‌های پسانوگرا می‌دانند. او در ژانر علمی‌ - تخیلی و خیال‌پردازی هم فعالیت داشته است. بارتلمی هرگز نویسنده علمی - تخیلی و خیال‌پردازی نبود، اما آثاری جریان‌ساز خلق کرد که از پیشروترین آثار موج‌نوی علمی‌ - تخیلی محسوب می‌شود. نام دکتر کلیگری که برای این کتاب انتخاب شده، ناظر به یکی از فیلم‌های سینمای صامت آلمان با نام «اتاقک دکتر کلیگری» است که پس از پایان جنگ جهانی اول ساخته شد و فیلمی ترس آور و وحشت زا بود. این فیلم اکسپرسیونیستی بین علاقه‌مندان به تاریخ سینما شناخته شده و درباره مجتمع مرموز یک روانپزشک به نام دکتر کلیگری است که در پایان روایت مشخص می‌شود راوی داستان، یک دیوانه بوده و تمام داستان هم بیان توهم‌ها، نشانه‌های بالینی و آسیب شناختی بیماری اوست که قرار بوده توسط دکتر کلیگری درمان شود. داستان های کتاب «برگرد دکتر کلیگری» را می توان با توجه به فیلم مذکور بررسی کرده و مورد نقد قرار داد. بارتلمی را به عنوان یکی از بهترین نویسندگان داستان کوتاه در جهان می شناسند و نسخه برداری‌های متعدد خوب و بد از سبک نوشتاری او به حدی است که باعث شده خود و آثارش بین این نسخه‌برداری‌ها گم شوند. شاید پرکشش‌ترین ویژگی قلم این نویسنده، افزودن بر آن چه جرج ساندرز آن را چیره دستی ویرانگر زبان بارتلمی خوانده و استعدادش در پرادخت کمدی باشد. «برگرد دکتر کلگیری» ۱۴ داستان کوتاه از بارتلمی را در بر می‌گیرد که عناوین‌شان به ترتیب عبارت است از: «فلونس گرین ۸۱ ساله است»، «نوازنده پیانو»، «مرد پنهان شده»، «به من می‌گویی؟»، «چون من پسری هستم که تنها دل خوشی اش دوست داشتن توست»، «پخش بزرگ رادیویی ۱۹۳۸»، «مجلس رقص اپرای وینی»، «من و دوشیزه مندیبل»، «مری، مری، محکم بگیر»، «بالا، بالاتر در آسمان»، «حاشیه ها»، «بزرگ ترین پیروزی ژوکر»، «به سوی لندن و رم» و «باران طلا». در قسمتی از داستان «مری، مری، محکم بگیر» می‌خوانیم: «خیلی خوب، حالا حرکت کنید، باید از اینجا بروید، نمی توانید اینجا تظاهرات کنید!» می گفت هیچ وقت جلوی کلیسا تظاهرات نشده است و بدون مجوز نمی‌شود جلوی کلیسا تظاهرات کرد، پیاده رو مال ماست و به پلیس خبر می‌دهیم. هنری مکی، ادوارد اشر و هوارد اتل پیش تر به خاطر اندکی دوراندیشی از پلیس مجوز گرفته بودند و ما با نشان دادن برگه‌ای که از کلانتری گرفته بودیم، این موضوع را ثابت کردیم. خادم با دیدن برگه به شدت برافروخته شدن و به درون کلیسا دوید تا به مقام بالادستی خود گزارش بدهد».

 

پشت جلد کتاب آمده است:

بارتلمه داستانهای خود را به شیوه ای غیرقراردادی بخش بندی می کند ولی داستان ها به شیوه ای قراردادی به یگانگی دست پیدا میکنند: با یگانگی فردی هر بخش، با نظمی که پیش و پس نمی شود، با «هم بهسازی» بخش ها، با تکرار مفهوم های درون مایه ای کلیدی و با چاره اندیشی هایی که به صورت پایان هایی کامیاب در می آیند؛ هر بخش به بخش بعدی رهنمون می شود و پایان را محتمل و ضروری می کند.





یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب