مرگ ایوان ایلیچ
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 3.22651
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786229977279
- مولف: لیو تولستوی
- مترجم: سروش حبیبی
- وزن(گرم): 123
- تعداد صفحه: 104
- ناشر: جامی
- قفسه نگهداری در کتابسرا: H-14-1 | بخش H ستون 14 ردیف 1
- توضیح: پالتویی شمیز رضی هیرمندی
مرگ ایوان ایلیچ
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 5.22651
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786229977279
- مولف: لیو تولستوی
- مترجم: سروش حبیبی
- وزن(گرم): 123
- تعداد صفحه: 104
- ناشر: نیلوفر
- قفسه نگهداری در کتابسرا: H-14-1 | بخش H ستون 14 ردیف 1
مرگ ایوان ایلیچ
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 4.22651
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786229977279
- مولف: لیو تولستوی
- مترجم: سروش حبیبی
- وزن(گرم): 123
- تعداد صفحه: 104
- ناشر: پارسه
- قفسه نگهداری در کتابسرا: H-14-1 | بخش H ستون 14 ردیف 1
کتاب مرگ ایوان ایلیچ
کتاب مرگ ایوان ایلیچ، رمانی نوشته ی لئو تولستوی است که اولین بار در سال 1886 به چاپ رسید. این رمان که به عنوان یکی از برترین شاهکارهای ادبیات در رابطه با موضوع مرگ در نظر گرفته می شود، به داستان قاضیای می پردازد که در طول زندگی خود، به اجتناب ناپذیری مرگ، تنها در حد فکری گذرا اندیشیده است. اما یک روز، مرگ حضور خود را اعلام می کند و او با حیرت و سرگشتی فراوان مجبور می گردد که با میراییِ خود رو به رو شود. تولستوی در این کتاب از مخاطبین می پرسد: انسانی نه چندان متفکر، چگونه با تنها لحظه ی حقیقی در زندگی اش مواجه خواهد شد؟ کتاب مرگ ایوان ایلیچ، نگاهی بسیار جذاب و گاهی اوقات دلهره آور به پرتگاه مرگ است و علاوه بر این، به مخاطبین نوید می دهد که می توان در هر لحظه از زندگی به آرامش روحی و معنوی رسید.
پشت جلد کتاب آمده است:
در عمارت بزرگ دادگستری، هنگام رسیدگی به دعوای خانوادهی ملوینسکی دادستان و اعضای دادگاه طی زمان تعطیل جلسه برای تنفس در اتاق ایوان ایگورویچ شیک گرد آمده بودند و بحث به پروندهی پرسروصدای کراسوسکی کشیده بود. فيودور واسیلی پویچ با حرارت بسیاری می کوشید ثابت کند که دادگاه صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد و ایوان بگورویچ سر حرف خود پافشاری می کرد که دارد. اما پیوتر ایرانویج که از ابتدا به بحث وارد نشده بود توجهی به آن چه می گفتند نداشت و سر خود را به خبرنامه ای که تازه آورده بودند گرم کرده بود. گفت: «آقایان ایوان ایلیچ هم مرد.)
- از متن کتاب -