روزشمار دانایی (تاملاتی برای تمام روزهای سال)

معرفی کتاب روزشمار دانایی اثر لئو تولستوی
کتاب روزشمار دانایی ، از بینش ها و خردها است که توسط لئو تولستوی بین سال های 1903 تا 1911 جمع آوری شده است و در سه نسخه ی مختلف منتشر شده است که تفاوت های اندکی با یکدیگر دارند. این کتاب توسط خود تولستوی "یک فکر عاقلانه برای هر روز از سال ، از فلاسفه بزرگ هر زمان و برای همه ی مردم " توصیف شده است. تعالیم شخصیتهای تاریخی از جمله اپیکتتوس ، مارکوس اورلیوس ، لائو تزو ، بودا ، پاسکال ، عیسی ، محمد ، کنفوسیوس ، امرسون ، کانت ، راسکین ، سنکا ، سقراط ، تورو باعث شد تا تولستوی در مقدمه بنویسد ، "امیدوارم که خوانندگان این کتاب همان احساس خیرخواهانه و متعالی را تجربه کند که من هنگام کار بر این کتاب آن را تجربه کرده ام و وقتی هر روز آن را دوباره می خوانم و روی بازنویسی و ارتقای نسخه قبلی کار می کنم بارها و بارها تجربه می کنم. "
کتاب روزشمار دانایی مهمترین سهم تولستوی در بشریت ، اثری از سالهای آخر زندگی او محسوب می شود. این کتاب به طور گسترده در روسیه قبل از انقلاب خوانده شده ، در دوران کمونیسم ممنوع و فرامش شده و به تازگی با هیجان زیادی دوباره کشف شده است. روزشمار دانایی یک راهنمای روز به روز است که مسیر زندگی ای که ارزش زیستن را دار روشن می کند. این کتاب که نزدیک به یک قرن به ناحق سانسور شده است ، شایستگی آن را دارد که در کنار چند کتاب در تاریخ ما قرار گیرد. کتاب هایی که هرگز از آموختن جوهره ی چیزهایی که در زندگی مهم است باز نمی مانند.

 

لف نیکلایویچ تولستوی، زاده ی 9 سپتامبر 1828 و درگذشته ی 20 نوامبر 1910، فعال سیاسی-اجتماعی و نویسنده ی روس بود.لئو در خانواده ای اشرافی و با پیشینه ی بسیار قدیمی در یاسنایا پالیانا (در 160 کیلومتری جنوب مسکو) زاده شد. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن تحت سرپرستی عمه اش تاتیانا قرار گرفت. او در سال 1844 در رشته ی زبان های شرقی در دانشگاه قازان نام نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ 1846 تغییر رشته داد و خود را به دانشکده ی حقوق منتقل کرد تا با کسب دانش وکالت ...

 

قسمت هایی از کتاب روزشمار دانایی

 از بدوی ترین خرافاتی که اکثر به اصطلاح دانشمندان دچارش هستند این است که انسان می تواند بدون ایمان زندگی کند. 
 در تمام اعصار، انسان ها همواره در حسرت دانستن آغاز و هدف غایی وجودشان در این جهان خاکی بوده اند. دین آمده تا این نیاز را برآورده کند، همچون رشته ای تمام انسان ها را مانند برادر با هم پیوند دهد و این واقعیت را بر آنان آشکار سازد که همگی از یک ریشه اند و در زندگی یک وظیفه و یک هدف نهایی دارند. 
 حتی اگر نخواهیم، گریزی از این احساس نیست که ما در پیوند با تمام جهانیم. ما به واسطۀ صنعت، تجارت، هنر، دانش، و از همه مهم تر اخلاق، با یکدیگر پیوند خورده ایم.



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب