پشت جلد کتاب آمده است:

ادب خیال ۴۷

داستان تلخ و اندوهبار واپسین روزها و ساعتها و لحظه های یک زندگی پرماجرا، و امید بی رحمانه مردی که می داند دیگر امیدی نیست ...

سرگذشت شهر باشکوه و کهنسال ونیز در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، در آخرین روزهای زندگی سرهنگ ریچارد کنتول، افسر کهنه کار آمریکایی، و خاطرات تکان دهنده او از جنگهای اول و دوم جهانی، مردی تنها و زخم خورده با غروری آمیخته با خشم و خشونت ... و عشق ناب و پرشور یک گنتس جوان و زیبای ایتالیایی، از تباری اصیل و ریشه دار، که سرهنگ نومیدانه دل به او سپرده است. روایت قدرتمند و اندوهناک آخرین ساعت های زندگی پراحساس دو دلداده در کنار یکدیگر ... داستانی فراموش نشدنی از عشق و رنج و دلیری، به قلم نویسنده ای بزرگ

پشت جلد کتاب آمده است:

این کتاب نه تنها بهترین رمان همینگوی، بلکه شخصی ترین اثرش نیز هست، زیرا او آن را در آستانه خزانی ناشناخته نوشته بود، در حسرت سال های بازگشت ناپذیری که پشت سر نهاده بود، همراه با دلشوره اندوهناک سال های انگشت شماری که از زندگی اش باقی بود. همینگوی در هیچ یک از کتاب هایش، تا این حد بخشی از وجود خویش را برجا نگذاشته است

گابریل گارسیا مارکز

 

او همچنان نگاه کرد و تمام آن منظره در نظرش معرکه آمد و او را به هیجان آورد، درست مثل وقتی که هجده ساله بود و برای اولین بار آن را دیده بود و هیچ از آن نفهمیده بود و فقط می دانست که زیباست .





Across the River and into the Trees
از همین نویسنده: ارنست همینگوی
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب