پشت جلد کتاب آمده است:

گلاره عباسی در مریلین مونرو سر جردن به تنهایی های یک زن افسردهی خانه دار عینیت بخشیده است. روایت عباسی در ارائه ی اطلاعات به مخاطب مقتصدانه و هوشیارانه عمل می کند. ما لابه لای روایت مملو از تلاطم های درونی زنی که میل داشته بازیگر سینما شود، زنی که زیبا بوده، زنی که در اجتماع فعال بوده و حال هیچ کدام اینها نیست و در عوض در دو قطب شیدایی و افسردگی دست و پا می زند، به خطری که سلامتی این زن را تهدید می کند پی می بریم و دلمان می خواهد برای او کاری کنیم. ما می دانیم که این زن بدحال است اما آیا اطرافیان این زن به بدحالی او واقف خواهند شد؟ باید خواند و دید. گلاره عباسی، که خود بازیگر سینماست، در اثرش به خوبی توانسته از عناصر سینمایی بهرهی روایی ببرد. او پیش از آنکه به بازیگری روی بیاورد، نویسنده بوده و چندین داستان کوتاه از او در نشریات مختلف منتشر شده بود. نسخه ی اولیه ی این رمان کوتاه هم حاصل تلاش های نوشتاری او در انتهای دهه ی هشتاد شمسی است و در دهه ی نود بارها بازنویسی شده است.

زنانگی من گره عجیبی خورده به لباس های چرکی که توی حمام تلنبار شده اند و به دکمه ی ماشین لباسشویی آبی رنگ کنار آشپزخانه که نشان می دهد در سی و هشت دقیقه لباس ها را می شوید و به نگاه مضطرب من که دودو می زند به سمت دقیقهی ماشین لباسشویی که مثل روز شمار است برایم روزشماری که سریع دارد می گذرد و من توان بلند شدن و پهن کردن لباس های شسته شدهی دکتر و دوقلوها را ندارم و زنانگی من عجیب شبیه نوچی عسل هایی است که به کابینت چسبیده وقتی برای بیبی معجون درست می کنم.

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب