تام راب اسمیت، زاده ی سال 1979، نویسنده ای انگلیسی است. اسمیت در لندن متولد شد. او در سال 2001 از دانشگاه کمبریج در رشته ی شعر و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و پس از آن در رشته ی نویسندگی خلاق در ایتالیا به تحصیل پرداخت. اسمیت سپس به عنوان نویسنده در بی بی سی مشغول به کار شد و ۴ سال به عنوان خبرنگار این رسانه در ویتنام فعالیت کرد. رمان اول او، در سال ۲۰۰۸، بر اساس پرونده ی قاتل زنجیره ای معروف روسیه، آندره چیکاتیلو، منتشر شد.

 

 

پشت جلد کتاب آمده است:

تام راب اسمیت، با کودک ۴۴، اعتباری بین المللی به دست آورد و در فهرست جایزه بوکر قرار گرفت. حالا او با کتاب جدیدش برگشته ....

گزارش محرمانه لئو دمیدوف، افسر پیشین اداره امنیتی تلاش می کند گذشته کاری خود را فراموش کند، و همراه با همسرش، رایسا و دو دخترخوانده اش زندگی جدیدی بسازد. ولی خیانت، و بدگمانی به گذشته لئو توانایی عشق و بخشش را در خانوادهاش از بین برده است.

دنباله پر تعلیق و تاریک کودک ۴۴، یکی از مهم ترین تواناییهای اسمیت در نوشتن، این است که خواننده هایش هرگز آرامش ندارند ....... و لئو در تلاش هایش همیشه فریبنده است، نه به خاطر قهرمان بودنش، بلکه برای نجابتش.

 

کتاب گزارش محرمانه دومین کتاب از سه‌ گانه نویسنده انگلیسی، تام راب اسمیت است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.

این سه گانه عبارتند از:

    کتاب کودک ۴۴
    کتاب گزارش محرمانه
    کتاب مامور ۶

در قسمتی از پشت جلد کتاب گزارش محرمانه آمده است:

    یکی از مهم ترین توانایی های اسمیت در نوشتن این است که خواننده هایش هرگز آرامش ندارند.خلاصه داستان کتاب گزارش محرمانه

لئو دمیدوف، افسر سابق کا. گ. ب، حالا سعى دارد گذشته را فراموش کند و خانواده ى ناهمگونش را سر و سامانى بدهد. اما جنایات پیشین دامنگیرش می شود و…

بعد از انقلاب بلشویکى و با اغاز جنگ جهانى، نیکلاى خروشچف گزارش محرمانه اى را در صحن کنگره ى حزب کمونیست شوروى ایراد کرد.

خروشچف در این گزارش اعمال خشونت بارى که استالین به نام حزب کمونیست و به کام خود انجام داده بود، محکوم کرد. از آن پس قبح نقد حزب در جامعه ى کمونیستى شوروى شکسته شد و مردم به خونخواهى از افسران بى رحم کا. گ. ب. و سایر ارکان استالینى که خونشان را در شیشه کرده بودند، به پا خواستند.

قهرمان داستان کتاب گزارش محرمانهلئو دمیدوف – بعد از اتفاقاتى که در کودک ۴۴ از سرگذراند، حالا با یکى از بیرحم ترین این خونخواهان روبروست. زنى که کینه اى از لئو در مقام یک جاسوس دارد و حالا با گروگان گرفتن دخترخوانده ى لئو سعى مى کند انتقام هفت سال تبعید خود و شوهر کشیشش را بگیرد.


درباره کتاب گزارش محرمانه

گرچه این مجموعه شامل سه اثر، کتاب کودک چهل و چهار، کتاب گزارش محرمانه و کتاب مامور شش است ولى هر مجموعه به تنهایى میتواند حتى براى مخاطبینى که هیچ پیش زمینه اى از سرگذشت لئو در مجلد گذشته ندارند، جذاب و پرکشش باشد.

تام راب اسمیت با نگارش یک داستان که در هر گوشه اش جرقه هایى بى امان ذهن مخاطب را درگیر میکند، بَدمنى ساخته که مخاطب به او علاقه مند مى شود، برایش دل مى سوزاند و بى رحمى هایش را با دیده ى اغماض مى نگرد.

لئو، شخصیت جذاب و قهرمان نجیبِ کتاب، بعد از بازىِ زیباى تام هاردى در کودک چهل و چهار، دو چندان محبوب شد. اگر کتاب گزارش محرمانه را بخوانید شک نکنید شب با نگرانى و اضطراب از خیال قهرمان داستان به بستر خواهید رفت.

دلیل دیگر کشش عجیب این مجموعه، سبک نگارش اسمیت است که چنان سینمایى مى نویسد که مخاطب کتاب را به صورت فیلم مى بیند و تک تک صحنه ها با تداعى بصرى به خواننده القا مى شوند.

خواندن این کتاب گرچه در صد صفحه ى اول سخت بود و به دشوارى ذهن را درگیر مى کرد ولى بعد از آن کتاب از دستم جدا نمیشد و بى وقفه ذهنم درگیر چالش هایى بود که لئو با آنها روبرو بود.

لذتِ دوست داشتنِ یک قهرمانِ سیاه را از دست ندهید.


قسمت هایی از متن کتاب گزارش محرمانه

  •     آنیسیا اشتباه مى کرد. همین الان هم لئو را دوست داشتند؛ حکومت عاشق او بود. او عشق یک خائن را نمى خواست. چنین چیزى اصلا عشق نبود. فریب، خیانت؛ این ها ابزار یک افسر بودند. او حق مشروعى نسبت به آنها داشت. کشورش به خیانت وابسته بود. یک سرباز پیش از اینکه مامور ام. جى. بى. باشد ضرورت وحشیانه ى شکست از فاشیسم را تجربه کرده بود. حتى وحشتناک ترین چیزها را مى شد با هدفى عالى تو که آنها به آن خدمت مى کردند، بخشید.
  •     “من شرمنده ام.”
  •     این ها واژگانى بودند که لئو بهتر از هرکس دیگرى مى فهمید. شرمسارىِ مشترک آنها را باید به هم نزدیک تر مى کرد و سبب برادرى آنها مى شد. لئو باید او را در آغوش مى کشید و مى گفت :”من هم همینطور. ” آیا لئو پیشینه شان را به همین راحتى فراموش کرده بود؟ نه ، آنها فقط سازوکار متفاوتى براى برخورد با آن داشتند. لئو روى شغل جدید و شریفى سوار شده بود و دست هاى خونى اش را در لگن گرم و صابونىِ شرافت مى مالید وپاک مى کرد. روش نیکلاى این بود که آن قدر زیاده روى کند تا از حال برود ، نه براى هیجان آن ،بلکه براى هجوم به حافظه اش.
  •     آمریکایى ها این کار را کرده اند. گزارش را در روزنامه هاى شان چاپ کرده اند. تبدیل به اساحه اى علیه ما شده. به نظر مى رسد ضربه ى هولناکى به خودمان وارد کرده ایم. چگونه مى توانیم به انقلاب جهانى ادامه دهیم وقتى به جنایت هاى اخیر علیه مردم خودمان اعتراف مى کنیم؟ چه کسى تمایل دارد به جنبش ما بپیوندد؟
  •     مامور اصلاح شده ى ام. جى. بى. به ساختارهاى سنتى قدرت بازمى گردد. آنها از تو سوء استفاده مى کنند. تو مجبورى به خودت اجازه بدهى که مورد سوء استفاده قرار بگیرى. اگر من جاى تو بودم ،لئو ، خیلى دقت مى کردم. باور نکن آنها خیلى ملایم تر از استالین رفتار خواهند کرد. روح او هنوز زنده است ، نه در یک شخص ، بلکه به صورت پراکنده ، در بسیارى از افراد نظام. اینکه بفهمى ولى اشتباهى نکنى سخت تر است ؛مشکل اینجاست.

 




The Secret Speech

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب