کتاب مرسو چه کسی را کشت؟ 
او برادر «مرد عرب» است؛ مردی که توسط مرسو بدنام، ضدقهرمان رمان کلاسیک آلبر کامو، به قتل رسید. 70 سال پس از این اتفاق، هارون که از کودکی، تحت تأثیر یاد و خاطره ی برادرش زندگی کرده است، تصمیم می گیرد تا او را از گمنامی برهاند: هارون به برادرش یک داستان و نام[موسی] می بخشد و در ساحلی آفتابی به شرح اتفاقاتی می پردازد که منجر به مرگ تصادفی موسی شد. او در کافه ای در شهر وهران، شبی از پس شبی دیگر، به نشخوار افکار خود می پردازد: تنهایی و انزوایش، قلب شکسته و اندوهناکش، خشمش نسبت به مردمی که با استیصال به دنبال یک معبود می گردند و آشفتگی اش در مواجهه با کشوری که مدت هاست به آن امیدی ندارد. او که در جامعه ی خود، یک بیگانه به حساب می آید، درنهایت، خواستار گرفتن حق خود برای مردن است. کتاب «رمان مرسو چه کسی را کشت؟»، نه تنها تأملی ژرف بر هویت اعراب و اثرات فاجعه بار استعمار در الجزایر است، بلکه به عنوان اثری ادبی و درخشان با لحنی منحصر به فرد و تأثیرگذار، خود را مطرح می سازد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

می خواهم بگویم این داستانی است که عمری بیش از نیم قرن دارداین داستان رخ داده و بسیار در مورد آن صحبت شده است. مردم هنوز هم در مورد آن حرف می زنند اما می بینی که بی شرمانه تنها یک مرده را به یاد می آورند، در حالی که این قصه دو مرده داشته است. بله، دو مرده. می دانی دلیل چنین حذفی چیست؟ اولی بلد بود داستان سرایی کند تاجایی که توانست جنایتش را از ذهن همه پاک کند اما دومی آدم بیسواد و بی چاره ای بود که به نظر می رسد خدا فقط او را خلق کرده بود که گلوله ای به سویش شلیک شود و به خاک بازگردد. او مردی ناشناس بود که حتی فرصت نشد اسمی داشته باشد.

 




The Meursault Investigation

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب