شعر جهان (هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد)

پشت جلد کتاب آمده است:

تصور کردم به فضا رفته ام. بالای این همه ابر و

لایه های هوا جا گرفته ام، و از آن بالا به زمین

نگریستم، و از آن بالا به زمین گوش کردم و دیدم

بیش از پیش شلوغ است. فکر کردم و دیدم در

قدیم، زمین بسیار ساکت تر بوده است. واقعا زیاد

حرف می زنیم. همه دارند حرف می زنند. بیشتر از

نیاز، همه فکر می کنند چیزی گفتنی دارند. حال آنکه

حرف باارزش شاید دو سه بار در یک قرن پیدا

شود. خود من شخص پرحرفی نیستم. اصلا بیش از

آن که راجع به چیزی اظهارنظر کنم، دوست دارم

یکی دو روز بیندیشم. دلم می خواهد حرفم ارزش دو

روز فکر کردن را داشته باشد.

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب