• دسته بندی : کتاب فارسی > رمان ایرانی
  • کد محصول : 1.22394
  • وضعیت : ناموجود

  • وزن(گرم): 210
  • تعداد صفحه: 223
  • ناشر:
  • موجودی: 0
  • توضیح: داستان های کوتاه فارسی
  • امتیاز:

پشت جلد کتاب آمده است:

من نرفتم. هیچ وقت. مادر ولی چندباری رفت. یک بار و فقط یک بار گفت: بیا! گفتن، نه. کجا می رفتم وقتی قبری نبود و نشانی وجود نداشت. مادر هم پی نشان نمی رفت. پی شائبه و شایعه ای می رفت یا شهوری شیدایی، سیاه دامون چنگلی متروک بود در حاشیه‌ی جنوب شرقی شهر، مسیرش راهی فرعی بود که فقط از شهر بیرون می‌رفت و به آبادی ختم نمی‌شد. امتداد جاده میان جنگل باریک و مال‌رو می‌شد و می‌رفت تا دامنه ی کوهستان محو شود. . چشم انداز کوهستان از شهر، همان انبوهی جنگل بود دربلندی و فراز از تاریکی اش کم نمی شد. ولی فقط راه نبود، حکایتهایش هم بود، کابوس ها، ارواح ونحوستی که از روایت های شوم اش مانده بود. انگارخاک سیاه جنگل، مزارگاه همه گمشده ها و پناهگاه همه گورهای پنهان بود. نحوست با تاریکی اش چه قرابتی داشت؟ نمی دانم. سیاه دامون پراز سایه و تاریکی بود. 

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب