پشت جلد کتاب آمده است:

نوشته رافائله لاکاپریادر پشت جلد کتاب: « این نخستین کتاب کوتاه و پرمحتوای اری د لوكا، به نظر من در هر عبارتش، حاوی نکاتی تاثیر گذار و به یادماندنی است؛ و این نشانه ای است بر وجود یک نویسنده واقعی: لحن کلامی که به محض این که آن را تشخیص می دهی، دیگر هرگز مخدوش نمی شود و نوعی یک پارچگی و یک دستی در نگاه که می داند چطور بر افکار و احساسات ، به اندازه درست ، تمرکز کند. در این داستان، حافظه در حکم تسلای خاطر نیست ، بلکه خود ، امری غم فزا است و زمان از طریق ایجاد فاصله های پرنشدنی میان راوی و ماجرای مورد روایتش، به بازی بیرحمانه خود می پردازد. صفحات این کتاب از نوری سفید رنگ و شدید، همانند نوری که از پشت ابرهای بلند می تابد ، مرطوب می شوند. این همان نوری است که قهرمان فیلم «توت فرنگی های وحشی» برگمان، پدر و مادرش را در آن می دید ، در جوانیشان ، که نشسته بر ساحل یک دریاچه، میله ماهیگیری در دست، منتظر بودند تا ماهی بگیرند. خواندن این کتاب ، که به یادآوری لحظاتی می پردازد از دوران کودکی که در ناپل سپری شده و برای همیشه از دست رفته است ، مرا دوباره به ید آن تصویر ویران کننده ای انداخت، که با صراحت و شفافیتی مطلق، از درد و رنج زندگی می گوید که همه چیز را پاک می کند و ما را با خود و با گذشته مان، بیگانه می سازد »

رافائله لاكاپريا.

رمان نویس و فیلم نامه نویس ایتالیایی 

 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب