کتاب باید شجاع باشیم:
یک زن، یک جنگ. یک بچه که همه چیز را تغییر داد. دسامبر ۱۹۴۰، هنگامی که بمب‌های آلمانی‌ها بر ساوت‌همپتون انگلستان فرو ریختند، ساکنان شهر به روستاهای اطراف فرار کردند. در روستای آپتون، در میانه‌ی آن هرج‌ومرج، الن پار که به تازگی ازدواج کرده بود، دختر بچه‌ای را پیدا می‌کند که عقب اتوبوس خالی تنها خوابیده است. به نظر می‌رسید که پاملای کوچک کاملا تنهاست. الن همیشه باور داشت که بچه نمی‌خواهد، ولی وقتی پاملا را به خانه‌اش برد، بچه دریچه‌ای را به گذشته‌اش گشود که فکر می‌کرد از آن فرار کرده است... «باید شجاع باشیم» عشق شدیدی که ما به فرزندان‌مان داریم و قدرتی را که آن عشق به ما می‌دهد، نشان داده است. عشقی فراتر از مکان، فراتر از زمان، و فراتر از خود زندگی.

 

 

 

پشت جلد کتاب آمده است:

یک زن. یک جنگ. یک بچه که همه چیز را تغییر داد. 
دسامبر ۱۹۴۰، هنگامی که بمب های آلمانی هابر ساوتهمپتون انگلستان فرو ریختند، ساکنان شهر به روستاهای اطراف فرار کردند. در روستای آپتون، در میانه ی آن هرج ومرج، الن پار که به تازگی ازدواج کرده بود، دختربچه ای را پیدا می کند که عقب اتوبوس خالی تنها خوابیده است. به نظر می رسید که پاملای کوچک کاملا تنهاست. الن همیشه باور داشت که بچه نمی خواهد، ولی وقتی پاملا را به خانه اش برد، بچه دریچه ای را به گذشته اش گشود که فکر می کرد از آن فرار کرده است.. 
باید شجاع باشیم» عشق شدیدی که ما به فرزندان مان داریم و قدرتی را که آن عشق به ما می دهد، نشان داده است. عشقی فراتر از مکان، فراتر از زمان، و فراتر از خود زندگی

 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب