نفرتی که تو می کاری

کتاب نفرتی که تو می‌کاری با عنوان اصلی The hate u give اثری از انجی توماس است که در هنگام انتشار سر و صدای زیادی به راه انداخت و احساسات بسیاری از سیاه‌پوست‌های آمریکایی را برانگیخت.

این کتاب توانست افتخارات زیادی کسب کند که از جمله آن می‌توان به کتاب برگزیده گودریدز در سال ۲۰۱۷ (با بیشتر از ۵۹ هزار رای)، نامزد جایزه ملی کتاب آمریکا در سال ۲۰۱۶ و برنده جایزه کی‌کروس در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد.

روی جلد رمان نیز، جمله‌ای از روزنامه کریستین ساینس مانیتور آمده است که می‌گوید:

سر و صدایی که برای این کتاب به راه افتاده است را باور کنید، این یک رمان شجاعانه و فوق‌العاده است و واقعا هم همین‌قدر عالی است.

پشت جلد رمان نفرتی که تو می‌کاری آمده است:

در دنیایی که صدای اقلیت بودن هر روز سخت‌تر می‌شود انجی توماس، نویسنده‌ی آمریکایی، در اولین کتابش سعی می‌کند مسائل روز دنیا را با زیباترین زبان ممکن و در قالب داستانی که الهام گرفته از ماجرای واقعی است به تصویر بکشد.

نفرتی که تو می‌کاری بهترین کتاب در سال ۲۰۱۷ به انتخاب اعضای سایت گودریدز بوده و از آن کتاب‌هایی است که از همان اول به لیست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز رفت و برای مدت‌ها در آن لیست باقی ماند. این کتاب همچنین با گرفتن هشت ستاره که بیشترین امتیاز ممکن است نامزد جایزه‌ی کتاب ملی آمریکا شده است، کتابی که نویسندگان بزرگی چون جیسون رینولدز، جان گرین و بسیاری دیگر با عباراتی چون «میخکوب کننده» و «خیره کننده» از آن یاد کرده‌اند.


خلاصه رمان نفرتی که تو می‌کاری
داستان این رمان از زبان استار کارتر دختر سیاه‌پوست ۱۶ ساله‌ای که تلاش می‌کند همیشه کار درست را انجام دهد روایت می‌شود. اما او بین دو دنیای متفاوت گیر افتاده است، دنیایی که از آن آمده و دنیایی که دوست دارد در آن زندگی کند، بنابراین انجام کار درست همیشه به آن آسانی که فکرش را می‌کند نیست و در مواقعی شجاعت بیش از اندازه لازم است.

ماجرای رمان از یک مهمانی آغاز می‌شود. مهمانی که در آن استار پس مدتی طولانی دوست بسیار صمیمی دروان کودکی خود خلیل را می‌بیند. هنگام گفت‌وگویی دوستانه با خلیل متوجه تیراندازی می‌شوند و به سرعت مهمانی را ترک می‌کنند. بعد از ترک مهمانی، پلیس آن‌ها را در خیابان متوقف می‌کند و چند سوال از آن‌ها می‌پرسد.


«کارت ماشین و بیمه.»
خلیل یکی از قوانین را زیر پا گذاشت. کاری که پلیس گفت را انجام نداد.
«برای چی گفتی بزنیم کنار؟»
«کارت ماشین و بیمه.»
«پرسیدم برای چی گفتی بزنیم کنار؟»
با خواهش گفتم: «خلیل، کاری که می‌گه رو انجام بده.»  

مامور پلیس که از عصبانیت خلیل به شک افتاد او را از ماشین پیاده و تصمیم به بازرسی بیشتر گرفت. محله‌ای که استار و خلیل در آن زندگی می‌کردند محله‌ای فقیرنشین بود که در آن خرید و فروش مواد مخدر نیز انجام میشد و به داشتن دار و دسته‌های خیابانی نیز مشهور بود. به همین خاطر حساسیت پلیس همیشه زیاد در آن قسمت‌ها زیاد بود. در ادامه اتفاق مهمی که هسته اصلی داستان را شکل می‌دهد رخ داد:

مامور به سمت ماشینش رفت.
پدر و مادرم من را جوری بار نیاورده‌اند که از پلیس‌ها بترسم، بلکه یادم داده‌اند که در برخورد با آن‌ها باهوش باشم. به من گفته بودند وقتی پلیس پشتش به تو است هوشمندانه نیست تکان بخوری.
خلیل این کار را انجام داد. به سمت در آمد.
هوشمندانه نیست حرکت ناگهانی انجام دهی.
خلیل این کار را کرد. در راننده را باز کرد.
«تو حالت خوبه، استار…»
بنگ!  

این دومین باری بود که استار مرگ دوستانش را به دلیل خشونت بیش از حد علیه سیاه‌پوستان تجربه می‌کرد. اولین بار او کودکی بیش نبود که شرح آن در کتاب آمده است.

در ادامه خبر مرگ خلیل به شکل گسترده پخش می‌شود و توجه و احساسات زیادی به خود جلب می‌کند. استار دوران سخت را طی می‌کند و سیاه‌پوستان که از ناعدالتی به تنگ آمده‌اند شروع به اعتراض می‌کنند. رسانه‌ها به قضیه وارد می‌شوند و تحقیقات پلیس شروع می‌شود و…


درباره کتاب نفرتی که تو می‌کاری
همان‌طور که در خلاصه کتاب خواندید، شخصیت اصلی این رمان یک دختر ۱۶ ساله است. دختری که دغدغه‌ها و فانتزی‌ها خاص خود را دارد. بنابراین به اعتقاد من، این کتاب خوش‌خوان و روان برای نوجوان‌هایی که نمی‌توانند با رمان‌های کلاسیک و یا کتاب‌های سنگین ادبی ارتباط برقرار کنند گزینه مناسبی برای مطالعه است. به‌علاوه، موضوعاتی که در کتاب مطرح شده است مهم و آموزنده است و شما صرفا با یک کتاب که داستانی را روایت کند روبه‌رو نیستید.


رمان به موضوع مهم نژادپرستی پرداخته است. موضوعی که در جوامع جهان اول با وجود همه پیشرفت‌ها هنوز هم وجود دارد و انسان‌ها از آن رنج می‌برند. حال در نظر بگیرید که این موضوع چه تاثیراتی می‌تواند روی بچه‌ها داشته باشد و چه نفرت‌هایی می‌تواند در دل آن‌ها قرار دهد. نفرتی که در این رمان سراسر وجود استار کارتر را گرفته است. استار لازم دارد که به خود ثابت کند می‌تواند در برابر ظلم بایستد و کار درست را انجام دهد.

 

جملاتی از متن کتاب نفرتی که تو می‌کاری
مشکلی که چپ‌چپ نگاه کردن دارد این است که بالاخره یک‌جایی سنگینی نگاه را احساس می‌کنی و کار به کتک زدن یا کتک خوردنت می‌رسد.  

نفرتی که در دل بچه‌ها می‌کاری زندگی همه رو به گند می‌کشه.  

آدم‌هایی مثل ما در موقعیت‌های این‌چنینی در شبکه‌های اجتماعی معروف می‌شوند و تبدیل به هشتگ می‌شوند، اما به‌ندرت به چیزی به نام عدالت می‌رسند. فکر می‌کنم همه ما منتظر آن‌لحظه هستیم، لحظه‌ای که همه‌چیز درست تمام می‌شود.  

چشم‌هایش گشاد شد. «وای خدای من. تو فکر کردی که من نژادپرستم؟»
نگاهی به او انداختم. «تو به تنها دختر سیاهپوستی که اون‌جا بود تیکه انداختی و گفتی مرغ‌سوخاری. خودت چی فکر می‌کنی؟»
«خدای من، استار! بعد از این همه سال دوستی، فکر می‌کنی که من نژادپرستم؟ واقعا؟»
«تو می‌تونی حرف نژادپرستانه بزنی اما نژادپرست نباشی!»  

مراسم ترحیم برای مرده‌ها نیست، برای زنده‌ها است.  

بعضی وقت‌ها حتی اگه همه کارها رو هم درست انجام بدی بازهم ممکنه اوضاع درست نشه. مسئله اینه که هیچ‌وقت نباید دست از انجام کار درست برداری.  

ایمان تنها باور داشتن نیست بلکه حرکت به سوی باور است.  

برای لحظه‌ای، دنیا را بدون بابا تصور کردم و دنیا دیگر دنیا نبود.  

من فکر می‌کنم روزی دنیا تغییر می‌کند. چگونه؟ نمی‌دانم. چه زمانی؟ مطمئنا نمی‌دانم. چرا؟ چون همیشه کسی هست که آماده مبارزه باشد. امروز نوبت من است شاید فردا نوبت شما باشد.  




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب