چگونه از تنهایی لذت ببریم
- دسته بندی : کتاب فارسی > روانشناسی
- کد محصول : 1.41906
-
وضعیت :
ناموجود
- مولف: سارا میتلند
- مترجم: سما قرایی
- وزن(گرم): 155
- تعداد صفحه: 196
- ناشر: هنوز
چگونه از تنهایی لذت ببریم
کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم اثر سارا میتلند، نویسنده بریتانیایی است که در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده و اکنون ساکن اسکاتلند است. او تنها زندگی میکند. در واقع به گفته خودش بیش از ۲۰ سال است که تنها زندگی میکند.
این کتاب از سری کتابهای مدرسه زندگی – The School of Life – است که از جمله بنیانگذاران آن آلن دوباتن – نویسنده و فیلسوف سوئیسی – است. موسسه مدرسه زندگی هدف خود را «یافتن پاسخهایی برای پرسشهای اساسی زندگی» تعریف کرده است. پرسشهایی مانند اینکه: چگونه شغل رضایتبخشی پیدا کنیم؟ آیا اصلا میتوانیم از گذشتهمان سر دربیاوریم؟ چگونه روابط خوبی با دیگران برقرار کنیم؟ چگونه جهان را تغییر دهیم؟
آلن دوباتن در مورد کتابهای جدید مدرسه زندگی مینویسد:
با مطالعه مجموعه جدید کتابهای خودیاریِ مدرسه زندگی توان ما برای مقابله با برخی از سختترین مشکلات زندگی افزایش مییابد. این افزایش توان هم آگاهکننده است، هم مفید و آرامشبخش. کتابهای این مجموعه نشان میدهند که خودیاری واقعی به چه معناست.
پشت جلد کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم آمده است:
چرا در زمانهای که به استقلال، آزادی شخصی و فردگرایی بها داده میشود، هنگامی که میخواهیم تنها باشیم عدهای فکر میکنند اجتماعگریز یا حتی گوشهگیر هستیم؟ نویسنده کتاب پیشینه نگرش مردم را به موضوع تنهایی بررسی میکند. او با ارائه راهکارهایی کمک میکند تا ترسمان از تنهایی بریزد و تشویقمان میکند که دریابیم وقت گذاشتن برای خودمان چه فواید و منافعی دارد. تنها بودن شاید باعث شود که استعدادها و تواناییهایمان را بهتر کشف کنیم و زندگی پربارتری داشته باشیم.
کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم
همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، سارا میتلند بیشتر از ۲۰ سال است که تنها زندگی میکند و شاید شاید عجیب نباشد که او کتابی با عنوان چگونه از تنهایی لذت ببریم بنویسد. سارا در مقدمهای که نوشته است، گوشهای از زندگی خودش را برای خواننده چنین توصیف میکند:
خانهام در منطقهای از اسکاتلند است که کمترین تراکم جمعیت را در سراسر اروپا دارد و تازه من در یکی از خلوتترین بخشهای این منطقه ساکنم. متوسط تراکم جمعیت در بریتانیا ۲۴۶ نفر در کیلومتر مربع است؛ اما در درهای که من ساکنم، برای هر نفر (تقریبا) بیش از ۵ کیلومتر مربع فضا هست. نزدیکترین مغازه حدود پانزده کیلومتر و نزدیکترین سوپرمارکت بیش از سی کیلومتر با خانهام فاصله دارد. آنجا هیچ تلفن همراهی آنتن نمیدهد و تکوتوک افرادی که اتومبیل دارند از جاده تکباندهای که از خانه من چهارصد متر پایینتر است رفت و آمد میکنند. اغلب در تمام روز حتی یک نفر هم به چشم نمیخورد. من عاشق این نوع زندگیام.
سارا شیفته سکوت نیز میباشد و حتی کتابی درباره سکوت نوشته است. اما بعد از اینکه کتاب سکوت را منتشر کرد، دوست داشت کتابی هم درباره تنهایی بنویسد. او دلیل خود را برای نوشتن کتابی درباره تنهایی چنین بیان میکند:
کتاب را نوشتم، چون بهنظرم مفهوم تنهایی با مشکلات اجتماعی و روانی جدی و مهمی گره خورده و باید برای آنها راهحلی بیابم؛ نوشتم چون دوست دارم ترس مردم از تنهایی بریزد و میخواهم کمکشان کنم که با میل و رغبت از تنها بودن لذت ببرند. ولی در اصل این کتاب را نوشتم چون هم نوشتن را دوست دارم و هم تنهایی را؛ یک تیر و دو نشان.
چگونه از تنهایی لذت ببریم در ۵ بخش نوشته شده است: مقدمه / تنها بودن در قرن بیستویکم / چرخش به سمت تنهایی / لذت تنهایی / نتیجهگیری.
تنهایی در دنیای امروز شاید به پیچیدهترین حد ممکن رسیده باشد. هر فردی که یک حساب کاربری در یکی از شبکههای اجتماعی داشته باشد، ممکن است دهها، صدها و یا حتی هزاران دوست داشته باشد که اگر بخواهد میتواند با آنها صحبت کند و از تنهایی فرار کند. اما در عین حال ممکن است در میان این افراد کاملا احساس تنهایی کند.
در این کتاب وقتی از تنهایی صحبت میشود منظور تنهایی اختیاری است. تنهایی که فرد آزادانه آن را انتخاب کرده باشد نه یک تنهایی اجباری. زیرا شواهد علمی زیادی وجود دارد که نشان میدهد تنهایی اجباری برای سلامت فرد خطرناک است. به عنوان مثال زندانی شدن در سلول انفرادی را در نظر بگیرید.
در کتاب موضوع تنهایی به خوبی از دیدگاههای مختلف بررسی میشود و نویسنده نشان میدهد که وقتی فردی تنهایی را آزادانه انتخاب میکند، ممکن است واکنشهای مختلف و یا حتی تندی از سوی جامعه و یا افراد نزدیک خود دریافت کند. همین واکنشها شاید دلیل اصلی فرار از تنهایی باشد. اما سارا میتلند به ما نشان میدهد که تنهایی مزایای خاص خودش را دارد و هر فردی میتواند از تنهایی نهایت لذت را ببرد.
جملاتی از متن کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم
منتقدانِ تنها زندگی کردن دقیقا چه میزان از تنهایی را زیاده از حد قلمداد میکنند. از کجا به بعد حس میکنند یارو دیگر دارد دیوانهای خطرناک یا مفسدی شرور میشود؟ چون آشکارا تفاوت است بین کسی که ترجیح میدهد تنهایی حمام کند و کسی که به جزیره غیرمسکونی دوردستی میرود که فقط در فصل بهار که آب دریا پایین میآید میشود به دیدنش رفت؛ فرق است بین کسی که تلفنی به دوستش میگوید به جمع دوستانهای که شب دارند نمیرود، چون هوس کرده یک شب برای خودش تنها باشد، با کسی که تمام قرارهای اجتماعی چهار ماه آیندهاش را لغو میکند تا تکوتنها در خانه بنشیند.
تنهایی اغلب غافلگیرانه سراغمان میآید.
براساس یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۸، بیش از سیزده میلیون نفر در بریتانیا از اینکه امکان تماس با تلفن همراه را از دست بدهند وحشت دارند. این افراد وقتی دچار ترس و تشویش میشوند که شارژ گوشیشان یا اعتبار پولی آن تمام شود یا گوشی آنتن ندهد. این افراد مبتلا به «فوبیای بیموبایلی» هستند که نوموفوبیا نام گرفته است و میتواند بر بیش از پنجاه و سه درصد کاربران تلفن همراه تاثیر بگذارد.
واقعا عجیب است که یکی از انواع تنهایی که کمترین انتقاد را برانگیخته، شکلی است که از بسیاری جهات خطرناکترین نوع تنهایی است؛ ماجراجویی تکنفره. بهنظرم عجیب است که مردم کسانی را که تصمیم میگیرند در آرامش خانههایشان تنها باشند خلوچل میدانند و اغلب طوری با آنها رفتار میکنند که انگار دیوانهاند، اما کسانی را که تصمیم میگیرند تنهایی یک کیلومتر بالاتر از برف مرز کوه بروند یا با قایقی کوچک به دل اقیانوس آرام بزنند قهرمان مینامند. دقیقا نمیدانم دلیلش چیست؛ شاید چون بسیاری از مردم درک نمیکنند – نمیخواهند درک کنند – که اصلا هدف از «تنها بودن» چیست، در حالی که اول بودن در انجام دادن کاری بسیار به هیجانمان میآورد.
برنارد شاو معتقد است: «کاری را که دوست داری دیگران برای تو بکنند تو برای آنها نکن، شاید سلیقه آنها با تو بسیار متفاوت باشد.»
شرکت در کلاس یوگا در نظر اول شبیه تمرین تنهایی نیست، اما یادگیری تکنیکهای سکون و سکوت و آگاهی واقعا تنهایی را آرامشبخشتر و سادهتر میسازند.