خرمگس
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.26675
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786009412686
- مولف: اتل لیلیان وینیچ
- مترجم: حمیدرضا بلوچ
- وزن(گرم): 454
- تعداد صفحه: 416
- ناشر: به سخن
- قفسه نگهداری در کتابسرا: E-7-1 | بخش E ستون 7 ردیف 1
- توضیح: رقعی شومیز حمیدرضا بلوچ
کتاب خرمگس با عنوان اصلی The Gadfly اثری از اتل لیلیان وینیچ است که برای اولین بار در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. پدر اتل لیلیان وینیچ پروفسور ریاضیات بود و مادرش درباره مسائل اجتماعی مقالاتی مینوشت. جرجی اورست، عموی مادر او، جغرافیدان مشهوری بود و مرتفعترین قله جهان نیز، به پاس تحقیقات وی، در سلسله جبال هیمالیا، «اورست» نام گذاری شده است.
کتاب خرمگس تاکنون به هلندی، آلمانی، لهستانی، عبری، روسی، فرانسوی، چینی، مجارستانی، ژاپنی و بیش از بیست زبان دیگر ترجمه شده است.
خسرو همایونپور – مترجم کتاب – مقدمه مهمی نوشته است که برای فهم هرچه بهتر کتاب لازم است. ما نیز برای اینکه خلاصه داستان کتاب خرمگس را بهتر بازگو کنیم، قسمتی از این مقدمه را در اینجا نقل میکنیم:
در کتاب خرمگس فعالیت سازمان «ایتالیای جوان» طی سالیان ۳۰ تا ۴۰ قرن نوزدهم ترسیم شده است. در آن عصر، پس از قلع و قمع ارتش ناپلئون، سراسر ایتالیا به هشت کشور جداگانه تقسیم شد و عملا در اشغال ارتش اتریش بود. رئیس کلیسای کاتولیک، پاپ رم، از اشغالگران اتریشی حمایت میکرد. ملت ایتالیا نیز در زیر این یوغ دوگانه رنج میبرد و ستم میدید.
مردم پیشرو ایتالیا، لزوم اتحاد این کشورها و ایجاد یک دولت واحد را احساس کرده بودند و به خاطر استقلال ملی بر ضد فرمانروایی اتریشیها به مبارزه میپرداختند.
در سال ۱۸۳۱، «ژوزف مازینی»، انقلابی مشهور ایتالیا که از میهن خود رانده شده بود، سازمان مخفی «ایتالیای جوان» را پایهگذاری کرد. «ایتالیای جوان» که هرگز از تعقیب پلیس در امان نبود نقش مهمی را در مبارزه ملت ایتالیا، که فقط در سال ۱۸۷۰ موفق به اتحاد کشور شد، ایفا مینمود.
آغاز وقایع رمان، مربوط به سال ۱۸۳۳ است. آن سال در نواحی مختلف ایتالیا مردم دست به قیامهای مسلحانه میزدند. اتریشیها با دستیاری حکومتهای محلی، قیامهای مردم را با قساوتی بیسابقه درهم میشکستند.
اما در این رمان، ما با تصویر شورشهای مردم و قیام مسلحانه، که از پدیدههای خاص آن مرحله از نهضت آزادیخواهی ملت ایتالیا بود، مواجه نمیگردیم.
ظاهرا همه توجه نویسنده به تصویر کاراکتر قهرمانی یک فرد انقلابی معطوف بوده است.
خلاصه کتاب خرمگس
شخصیت اصلی این رمان، آرتور است. پسر جوانی که گذشته مبهی دارد و شاگرد مونتانلی، پدر روحانی و مدیر آموزشگاه طلاب است. رابطه آرتور با مونتانلی چیزی بیش از یک رابطه شاگرد و استادی است و به نظر میرسد پیوند عمیقی میان آنها برقرار باشد. آرتور پدر و مادر خود را از دست داده است و چند برادر ناتنی دارد که با آنها رابطه خوبی ندارد. کودکی را در تنهایی سپری کرده و به همین خاطر تا این حد با پدر روحانی رابطه خوبی دارد.
آرتور در قسمتی از کتاب، در مورد پدر روحانی چنین میگوید:
پس از اولین جلسه اعتراف، تدریس مرا به عهده گرفت. از زمانی که وارد دانشگاه شدم تاکنون، در هرگونه مطالعه خارج از دروسم به من کمک کرده است. نسبت به من بیاندازه لطف داشته است؛ آن قدر که مشکل بتوانید مجسم کنید. (کتاب خرمگس – صفحه ۵۴)
آرتور عضو سازمان «ایتالیای جوان» نیز میباشد. جمعیتی که هدف آن بیرون راندن ارتش اتریش از کشور با کمک مردم است. اما از مسائل و کارهایی که در این سازمان انجام میدهد، کلمهای با پدر روحانی صحبت نمیکند و به شکلی سازمان «ایتالیای جوان» خط قرمز اوست. در همین حال او دلباخته دختری به نام جما هم هست اما جما عاشق یکی دیگر از افراد سازمان «ایتالیای جوان» یعنی بولا است.
در ادامه، با نقشه زیرکانه جاسوسان اتریش، آرتور ناخواسته و بدون اینکه بداند در دام افتاده است، حقایقی را در رابطه با سازمان فاش میکند که منجر به دستگیری بولا نیز میشود. طی یک سری از اتفاقات، آرتور مجبور به فرار از کشورش میشود. فراری که زندگیاش را به جهنم تبدیل میکند.
سیزده سال بعد، آرتور با نام مستعار خرمگس وارد داستان میشود. کسی که «ایتالیای جوان» او را به خاطر مهارتهایی که دارد استخدام میکند. اما اکنون کسی او را نمیشناسد. چهره و بدن او در اثر سختیها و زخمها به کلی عوض شده و او را به آدم دیگری تبدیل کرده است. ولی چیزی که همچنان در وجود آرتور شعلهور است، ایمان او به آزادی ایتالیا و عشقاش به جماست.
همهی آنچه که در اینجا به شکل خلاصه بیان شد، به نحوی مقدمه داستان است و داستان کتاب بسیار هیجانانگیزتر دنبال میشود.
چرا عنوان کتاب، خرمگس انتخاب شده است؟
خرمگس کسی است که نظریات و باورهای عموم جامعه و همچنین نحوه اداره امور را به چالش میکشد. اولین بار، افلاطون بود که سقراط را به خرمگسی تشبیه کرد که اسبِ بیحسِ سیاست آتن را آزار میداد و سعی در بیداری آن داشت.
در این رمان نیز، اتل لیلیان وینیچ توجه بسیار بسیار ویژهای به کاراکتر اصلی دارد و آرتور را خرمگسی میداند که تلنگری برای همگان است.
درباره کتاب خرمگس
این رمان، یک کتاب سیاسی، عاشقانه و ضدمذهبی است که بین عموم مردم جهان، جنبه سیاسی آن بیشتر مورد توجه است و به قول مترجم:
مردم علاقهمند به کتاب آن را میخواندند و باز میخواندند، و شبها با مشتهای گره کرده بر سر آن میگریستند و صبحها با دیدگان خونبار، قلبهای مشتعل و آماده استقبال از مرگ، به خاطر آزادی ملت خود روز را از سر میگرفتند.
به اعتقاد من، خرمگس یک رمان خوب و چالشی است. اتل لیلیان وینیچ داستان را عالی روایت میکند و در کنار یک روایت جذاب، کاری میکند که به موضوعاتی فکر کنید که ممکن است تا به حال به آن فکر نکردهاید.
همانطور که در مقدمه مترجم اشاره میشود، (که در ابتدای همین مطلب نیز آمده است) کتاب در مورد شورش مردم و یا قیام مسلحانه نیست و بیشتر معطوف قهرمان داستان است. ماجراها و اتفاقاتی که بر قهرمان داستان گذشته و موضوعاتی که او را به یک خرمگس تبدیل میکند بسیار برجسته است و به خوبی روایت میشود. آرتور نماد یک فرد انقلابی است که از اعماق وجودش به کار خود باور دارد. کارهای او از روی آگاهی و با ایمان قلبی است. تلاش او تاثیر گذاشتن بر مردم ایتالیا برای قیام است، ولو اینکه این مردم، در عمیقترین خوابها باشند. آرتور یک خرمگس واقعی برای ایتالیا است که حتی دشمنان و نگهبانانی را که در زندان مراقب او هستند تحت تاثیر قرار میدهد.
در تلهای که جاسوسان اتریشی برای آرتور ترتیب داده بودند، نقش یک کشیش بسیار مهم بود و در کنار این موضوع، حقایقی که مونتانلی آنها را از او مخفی کرده بود، باعث میشود که آرتور از مسیحیت و آموزههای کلیسا فاصله گیرد و همین جنبه ضدمذهبی داستان را شکل میدهد. جنبهای که در آخر کتاب خود را نشان میدهد. وینیچ در رمان، آنچنان چهرهای از قهرمان داستان میسازد که وقتی مسیح در برابر او قرار میگیرد، این مسیح است که مجبور به ترک صحنه میشود.
با وجود همه این موارد، نویسنده موضوع عشق را در لابلای صفحات کتاب چنان زیبا روایت میکند که از خواندن کتاب خسته نمیشوید.
خرمگس، کتابی است که در آن آزادی بسیار محترم است و کسی در این راه ترسی از مرگ ندارد. کتابی است که در آن عشق ارزش والایی دارد و مسیحیت اعتبار خود را از دست میدهد.
پیشنهاد میکنم اگر به رمانهای سیاسی علاقه دارد، مطالعه این کتاب را به هیچوجه است دست ندهید.
نکته آخر اینکه، معرفی این کتاب براساس چاپ چهاردهم در سال ۱۳۸۸ است و چاپ جدید کتاب ممکن است طراحی جلد متفاوتی داشته باشد.
جملاتی از متن کتاب خرمگس
فایده پیمانها چیست، این پیمانها نیستند که در میان مردم بستگی ایجاد میکنند. اگر انسان احساسی خاص نسبت به چیزی داشته باشد، این احساس او را بدان وابسته میسازد؛ ولی اگر چنان احساسی در او نباشد هیچ عاملی قادر به ایجاد چنان وابستگیای نخواهد بود. (کتاب خرمگس – صفحه ۳۶)
سلول مجازات، یک دخمه زیرزمینی تاریک، مرطوب و کثیف بود و بهجای برسر عقل آوردن آرتور، او را خشمگینتر ساخت. خانه پرتجملش او را نسبت به نظافت شخصی سخت مشکلپسند کرده بود؛ لذا اولین تاثیرات دیوارهای لزج و پوشیده از حشره، کف انباشته از تودههای کثافت و زباله، بوی وحشتناک قارچ، گنداب و چوب پوسیده، آنقدر قوی بود که سرهنگ آزرده خاطر را راضی سازد. (کتاب خرمگس – صفحه ۷۶)
این را نیز به خاطر داشته باشید که روح لال است – صدایی ندارد که فریاد برآورد – باید تحمل کند، تحمل کند و باز تحمل کند. (کتاب خرمگس – صفحه ۱۹۱)
اگر شما به فکر مردم پی میبرید، از خواندن محتوای آن نیز نباید آرزده شوید. (کتاب خرمگس – صفحه ۲۲۸)
بدون تردید، هرآنچه را که یک انسان میتوانست، متحمل شده بود؛ قلبش به میان گل و لای کشیده و به زیر پای عابران لگدکوب شده بود. در روحش نقطهای وجود نداشت که در آنجا نشانی از تحقیر کسی نباشد، که در آنجا استهزای کسی داغ خود را به جای ننهاده باشد. (کتاب خرمگس – صفحه ۲۸۵)
-فقط برای پنج دقیقه، جدی باش! وانگهی، موضوع مرگ و زندگی در پیش است. -عزیزم! حتی برای دو دقیقه هم جدی نخواهم بود؛ مرگ و زندگی هیچکدام ارزش آن را ندارد. (کتاب خرمگس – صفحه ۳۰۵)
ما مرتدین بر این عقیدهایم که اگر مردی ناگزیر از تحمل چیزی است، باید آن را به بهترین وجهی تحمل کند؛ و اگر در زیر آن پشت دو تا نماید، وای بر احوال او. اما یک مرد مسیحی، مویهکنان، به خدا یا مقدسین خود روی میآورد؛ و اگر آنان یاریاش ندادند، متوجه دشمنان خود میشود؛ او همیشه قادر به یافتن پشتی است که بار خود را بر آن انتقال دهد. (کتاب خرمگس – صفحه ۳۷۶)
برای انسان، عشقی والاتر از آن نیست که بهخاطر یارانش دست از زندگی خود بشوید. (کتاب خرمگس – صفحه ۴۰۸)
The Gadfly