آلیس در سرزمین عجایب

آلیس در سرزمین عجایب

 

پشت جلد کتاب آمده است:

خیلی وقت بود که به اندازه واقعی اش نبود. به خاطر همین، حالا احساس عجیبی داشت. ولی در عرض چند دقیقه عادت کرد و مثل همیشه مشغول حرف زدن با خودش شد. «خب، نصف نقشه ام اجرا شد! چقدر این همه تغییر آدم را گیج میکند. یعنی حتی مطمئن نیستم یک دقیقه بعد چه شکلی می شوم! ولی خب به اندازه واقعی ام برگشته ام. کار بعدی ام این است که بروم به آن باغ زیبا... اما چطور این کار را بکنم؟» این را که گفت، ناگهان از مکانی باز سردرآورد که خانه ای کوچک، به ارتفاع کمتر از یک مترونیم، در آن پیدا بود.

آلیس با خودش گفت: «کسی که توی همچین جایی زندگی بکند جرئت ندارد با من که الآن به این اندازه هستم حرفی بزند؛ حتما از ته دل می ترسانم شان!» به همین خاطر، دوباره یک گاز به قارچ توی دست راستش زد و نزدیک خانه نرفت تا آنکه قد خودش را حدود بیست و پنج سانت کرد.

- از متن کتاب

 

 




Alice’s Adventures in Wonderland
Alice's Adventures in Wonderland
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب