ماری که لگد شد

پشت جلد کتاب آمده است:

 

از جایزه ادبی «آکوتاگاوا» اغلب به عنوان معتبرترین جایزه ادبی ژاپن یاد می شود و قدمت آن به بیش از هشت دهه می رسد. این جایزه به آثاری که از نظر ادبی دارای کیفیت بالایی هستند یا به بیانی دیگر، به آثار جدی در زمینه ادبیات اهدا می شود و به دلیل اعتبار بسیار زیادش نزد اهالی ادبیات، آینده ادبی روشنی را برای فرد برنده پیش بینی می کنند. شش داستان بلند این مجموعه به گونه ای برگزیده شده اند تا نمایانگر دغدغه ها و فضای فکری نویسندگانی از اقصی نقاط کشور ژاپن در رده های سنی گوناگون و از نسل های متفاوت باشند.

مار پس از چند لحظه گفت: "میدانی، به محض اینکه روی من پا بگذاری کار تمام است." بدنش به آهستگی شروع کرد به ناپدید شدن و بعد غیب شد. چیزی توصیف ناپذیر مثل دود یا مهی رقیق، برای چند ثانیه در فضایی که پیش تر مار در آن قرار داشت معلق ماند. شنیدم که تکرار کرد: کار تمام است." | دوباره نگاه کردم و آدمیزادی را دیدم. آدمیزاد گفت: "خب، تو مرا لگد کردی، پس حالا هیچ چاره دیگری ندارم." و با گفتن این حرف، مار تبدیل شده به آدمیزاد، چست و چابک، در مسیری که انگار به سمت آپارتمان من میرفت به راه افتاد. تا جایی که متوجه شدم، او زنی بود در ابتدای دهه پنجاه سالگی اش.)

قسمتی از متن کتاب




Short stories

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب