راز سرمایه



نويسنده در کتاب اين مساله را بيان مي‌کند که فقرا در کشور‌هاي در حال توسعه، با وجود فقر، دارايي‌هاي قابل ملاحظه‌اي در قالب خانه‌هاي آلونکي و هم‌چنين کسب و کارهاي فراقانوني خود دارند که به دليل فقدان سند و شناسايي رسمي، حقوق مالکيت آن‌ها از سوي دولت تماما "سرمايه‌ي بيکار يا مرده" تلقي مي‌شود. وي معتقد است که اگر به فقرا امکان دسترسي به نظام کارآمد رسمي مالکيت داده شود، آن‌ها مي‌توانند ظرفيت بالقوه‌ي سرمايه‌ي راکد خود را در جهت تقويت استعداد کارآفريني خود به کار گيرند و از آن به طور قابل توجهي براي بالا بردن ميزان تشکيل و انباشت سرمايه استفاده نمايند. نويسنده استدلال مي‌کند که نظام قانوني مالکيت، از طريق کاهش هزينه‌ي معاملات و تسهيل گسترش اعتبارات، نقش مهمي در فرآيند توسعه‌ي اقتصادي بازي مي‌کند. به عقيده‌ي او، گذار از حقوق مالکيت پراکنده و غير رسمي به نظام واحد مالکيت رسمي، عامل کليدي در توسعه‌ي کشور‌هاي غربي بوده است. در حالي که در کشور‌هاي فقير به سبب همان معضل نتوانسته‌اند سرمايه‌ي کافي توليد کنند. وي عقيده دارد که غربي‌ها با بازنمايي دارايي‌ها از طريق اسناد مالکيت قادر به بيرون کشيدن سرمايه از آن‌ها هستند و اين همان "راز سرمايه" است.
328 صفحه - رقعي (شوميز)

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب