جونی‌بی جونز و قضیه‌ی میمون کوچولو



روزي که مادر "جوني‌بي‌ جونز" براي به دنيا آوردن فرزند دومش به بيمارستان رفت، جوني‌بي‌ نزد پدربزرگ ماند. چند ساعت بعد مادربزرگ به خانه بازگشت و خبر داد که جوني‌بي صاحب يک برادر کوچک شده است. مادربزرگ با هيجان بسيار از نوزاد صحبت مي‌کرد‌ و خطاب به پدربزرگ گفت: "او يک ميمون کوچولوي زيباست". روز بعد دخترک، سر کلاس، با هيجان به معلم و دوستانش گفت که صاحب يک برادر شده اما نکت? جالب آن اين است که برادر وي يک ميمون کوچک و دوست‌داشتني است. دو دوست صميمي جوني‌بي بر سر زودتر ديدن برادر کوچولو به رقابت پرداخته و شروع به پرداخت رشوه به دوست خود مي‌کنند. ماجرا تا جايي پيش مي‌رود که جوني‌بي کفش‌هاي دوستش را هم از او مي‌گيرد. خانم معلم که به سختي عصباني شده، جوني‌بي را به دفتر مدير مي‌برد، آقاي مدير پس از شنيدين هم? ماجرا از زبان دخترک، با مادربزرگ تماس گرفته و از او مي‌خواهد نوه‌اش را از اشتباه درآورد. پس از تعطيلي مدرسه، پدر، مادر، و داداش‌کوچولو به سراغ جوني‌بي آمده و همگي با هم به خانه بازمي‌گردند.
64 صفحه - رقعي (شوميز)
از همین نویسنده: باربارا پارک

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب