ابیگیل
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.18696
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786227554045
- مولف: ماگدا سابو
- مترجم: نصرالله مرادیانی
- وزن(گرم): 502
- تعداد صفحه: 658
- ناشر: بیدگل
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-5-3 | بخش B ستون 5 ردیف 3
- توضیح: رقعی شومیز نصرالله مرادیانی
کتاب ابیگیل
مدارس شبانهروزی، صومعهها و یتیمخانهها، مکان اصلی بخش بزرگی از داستانها، نمایشنامه، فیلمها و خاطرهنگاریهای چند قرن اخیر اروپا و آمریکا بودهاند. بخشی از مهمترین آثار ادبی تاریخ ادبیات، به خاصه در اروپا، با تمرکز بر این اماکن و آداب و مناسک عجیبشان نوشته شده است. تلاش روشنفکران اروپایی برای روایت و نمایش اوج شرارت استبداد دینی و سنتهای ضد انسانی و فاسد کلیسا، در آثاری که پیرامون مکانهایی همچون مدارس شبانهروزی میگذرد، نمود بسیاری دارد. اماکنی که با ساختن وجههای منضبط، خیرخواه، خداپسندانه و دیندار برای مردمی که از بیرون نظارهشان میکردند، توهّم آموزش و تربیت دختران و پسرانی را در خانوادهها به وجود میآوردند که دوست داشتند فرزندانشان درست زندگی کردن را یاد بگیرند! اما هرآنچه در درونشان میگذشت، چیزی نبود جز زندانهایی که از زندانیانی نگه داری میکردند که حتی از حقوق یک زندانی نیز برخوردار نبودند! «ابیگیل» یکی از مهمترین و البته درخشانترین رمانهای نوشته شده با محوریت مدارس شبانهروزی است. داستان دختری نوجوان که پدربلندمرتبهاش در مقام یک ژنرال، تصمیم میگیرد او را به یک مدرسهی مذهبی مسیحی بفرستد و این آغاز روایت مخوف زیستن در جهنمیست که نام مدرسه را یدک میکشد. «ماگدا سابو»ی مجارستانی با «ابیگیل»اش پازلی که در دیگر آثارش از کشورش ساخته بود را کامل میکند و دست به روایت پر از جزئیات روح شرور و شرّ همهگیر حاکم بر نظام فکری، عقیدتی و سیاسی مجارستان میزند. «ابیگیل» نه فقط روایتی دیگرگون از تاریخ مجارستان و مردم مجار است، بلکه به چالش کشیدن سنتهای دینی و مسیحی در تمام اعصار و عریان کردن چهرههای کریهیست که خودشان معصیت بزرگ انسان بودهاند و کودکان معصوم را به بهانهی محافظت از معصیت، در دهشتی نامتصور فرو میبردند.
ماگدا سابو(5 اکتبر 1917 - 19 نوامبر 2007) رمان نویس مجارستانی بود. او همچنین درام، مقاله مطالعات، خاطرات و شعر می نوشت. او با 42 نشریه و بیش از 30 زبان، بیشترین نویسنده ترجمه شده مجارستانی است.سابو کار نویسندگی خود را به عنوان شاعر آغاز کرد و اولین کتاب شعر خود را به نام Bárány ("بره") در سال 1947 منتشر کرد، که در سال 1949 توسط ویسزا آز emberig ("بازگشت به انسان") دنبال شد.
پشت جلد کتاب آمده است:
- از متن رمان -
برای سومین بار خودش را در حال دویدن در طول چمن باغچه یافت، در هوای سرد و بنفشه بوی ساعات پایانی شب، در حال عبور از کنار مجسمه ابیگیل، و برای سومین بار، رسیدن به دروازه ای که دو شب پیش پشتش آن صدا آنطور مدهوشش کرده و فریبش داده بود. اگر قفل در را، همان طور که میتسی هورن گفته بود باز خواهد بود، باز کرده بودند چه باید میکرد؟ یا اگر کسی دیده بود که باز است و دوباره بسته بودش و او نمی توانست بیرون برود؟ تناقوس کلیسای سفید باطنين بم مردانه اش ساعت نه را اعلام کرد: دانگ، دانگ، دانگ. در فلزی را با احتياط هل داد. با اولین فشار او از جا حرکت کرد و بدون صدا باز شد. از در بیرون رفت... و در جا خشکش زد.
آناماندو
« روایتی پرتنش و عمیق که تصویری استادانه از سادگی وخامی جوانی ترسیم می کند، سادگی ای که هر آن بیم از دست رفتنش میرود... سابوی تردست، در یک آن، زمان و تاریخ وحماقت بشری، همه را از چشمان معصوم کودکی برما آشکار می کند.»
Abigél