تفریحات شب

معرفی کتاب تفریحات شب
کتاب تفریحات شب اثری برجسته از محمد مسعود است که در حدود پنجاه سال پیش نوشته شده و توجه منتقدین فراوانی را به خود جلب کرده. این رمان شرایط اجتماعی، فرهنگی و... ایران در دوران حکومت رضاخان را به تصویر کشیده است.

محمد مسعود، با زبانی منتقدانه زندگی تحصیل کردگان در دوره رضا شاه را روایت می‌کند. او با غضب شرح حال جوانانی را ترسیم می‌کند که عمرشان را با کار بیهوده اداری و تفریحات بی‌فایده هدر می‌دهند. محمد مسعود می‌کوشد با بزرگ‌نمایی بدی‌ها، گنداب‌های از نظر پنهان مانده، جامعه‌ی آن دوران را به شما نشان دهد. در واقع او به جامعه‌ای می‌تازد که نمی‌تواند با تعلیم و تربیت درست، راه سعادتمندی را به جوانانش نشان دهد.

تفریحات شب، وضعیت جامعه‌ای را شرح می‌دهد که جوانانش زیر فشار استبدادی سهمگین، به بی‌عاری و خودکشی گرایش پیدا ‌می‌کنند. این کتاب را کسی روایت می‌کند که با دوستانش به گردش و می‌گساری در کافه‌ها و محله‌های بدنام تهران می‌رود. کسی که خود فقیر است ولی شرافتمندانه زندگی می‌کند، اما حال می‌خواهد شرحی از زندگی نکبت‌بار رفیفانش، تجاری که با کلاهبرداری ثروتمند شده‌اند، وضع ادارات و مدارس و بیگانگی مطالب کتاب‌های درسی با زندگی آن دوران را بیان کند.

با محمد مسعود بیشتر آشنا شویم:

محمد مسعود با نام مستعار م. دهاتی متولد 1280 یکی از برترین نویسندگان و روزنامه‌نگاران زمان خود بود. اما به جهت این که آثارش به مذاق عده‌ای خوشایند نبود، در بهمن، سال 1326، درست در زمان خروج از محل کار گلوله‌ای در مغزش خالی شد. بعضی این قتل ناجوانمردانه را به ساواک، و عده‌ای هم به حزب توده نسبت دادند، اما ورای این‌ها، نام مسعود برای همیشه ماندگار مانده است.

در آخر خالی از لطف نیست اگر بدانید محمدعلی جمالزاده در تمجید این اثر چه می‌گوید:

تفریحات شب بهترین اثری‌ست، که به فارسی، در خصوص اوضاع ایران به رشته تحریر درآمده. این کتاب همانند آبی که در کوهستان روان است، گاه نازک و باریک با زمزمه دلنشین آفتابی می‌شود؛ و گاه مثل سیلی هتاک با غرش و عربده سرازیر، نظارگان را سراسیمه می‌کند.

انسان متعجب می‌شود که در محیط ایران کنونی، که فاقد تالیفات و تحریرات منثور از این دست است، محمد مسعود این قدرت را از کجا به دست آورده!؟

در بخشی از کتاب تفریحات شب می‌خوانیم:

اعصابمان از استعمال الکل حساسیت خاصی پیدا کرد، موج پیراهن‌های حریر رقص که در پرتو رنگارنگ الکتریک در هوا تموج دارد انعکاس غریب و حزن‌انگیزی در روحم ایجاد نمود. تشخیصات، تجملات، هیمنه و تزئینات، این مجلس روحم را فشار می‌دهد. عدم تجانس و سنخیتی که مابین ما و این جمعیت است فوق تحمل و بردباری ما است.

نشئه‌ی الکل، لاقیدی، پررویی، سهل‌انگاری بالاخره پوست کلفتی ما نمی‌تواند بر دوییت‌ ما و اینها غلبه کرده با آن‌ها مأنوسانه کند. عیناً مثل چغندری که داخل ظرف گلابی شود مورد تنفر و تمسخر همه حتی خودمان هستیم. از بودن خودمان در این محل بیشتر از سایرین، خودمان تعجب می‌کنیم. بوی عطر و دخان مطبوع این فضا از بوی تعفن و دود چپق و سیگار میکده‌های عمومی بیشتر آزارمان می‌دهد!

کلمات با نزاکت، لفظ قلم‌ها، ملقلق‌بافی‌ها و جمله پردازی‌های این‌ها از کلمات هرزه و جملات رکیک، تصنیفات هزل و حرف‌های مزخرف داش‌ها و لوطی‌ها و ولگردها به گوشمان بیگانه‌تر و غریب‌تر است. این‌ها در عیش و نوش و رقص و تجمل و تفریح غوطه‌ خورده و ما مثل دزدهای کتک خورده سعی می‌کنیم خود را از مقابل نیش نگاه‌های زهرآلودشان که مملو از خودخواهی و تنفر از ما است دور نموده در پناه همان میخانه‌ها و قهوه‌خانه‌های عمومی در میان کلمات زشت و حرکات سبک که مولود فقر و تنگدستی است مخفی شویم.




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب