پشت جلد کتاب آمده است:

بر کوهی بلند و رو به شهر

ایستاده

با آغوشی باز،

منم پیامبری که هدایت گر راه

و پیشگوی بیچارگان به روز باشکوه شانس شان هستم،

در من پیشگویی ست

که در روزگار درد و نومیدی پند می دهد،

و در دستم شکوفه ای ست که نمی پژمرد،

من همانم که در انقلاب گلوله ی نخستم

و همچنین نخستین کسی که بر زمین می افتد

و اولین کسی که زانو می زند تا زخم زخمیان را ببندد،

همچو خدا اعجاز اور

و توانا همچو خدا منم

من بیش از این ها،

آری، خیلی هم بیشترم

و با این حال هیچ نیستم

مگر به پستی و خاری

تسلیم دلسوزی و ترحم توده ی مردم،

شاعر

یاروسلاو سايفرت.

 




The Selected Poetry of Jaroslav Seifert

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب