نامه‌های رز
نامه‌های رز روایتی عاشقانه، داستانی از دل سر سبزی‌های فرانسه است. این رمان فرانسوی حق مطلب را در مقابل آنچه خاستگاهش بدان زبان زد است ادا می‌کند و شما را به فضای دل انگیز فرانسه‌ی عاشق می‌برد.

داستان کتاب از زبان دختری به نام لولا تعریف می‌شود. لولا در شش ماهگی به فرزند خواندگی پذیرفته شده و حالا سی سال است که با والدین خود زندگی و در کنار آن‌ها کار می‌کند. او هیچ پیش زمینه‌ای از گذشته خود و گذشتگانش ندارد. تنها چیزی که از زندگی ناشناخته خود به یادگار دارد کابوس‌هایی ست که سال‌های سال او را همراهی کرده‌اند و او هیچ ایده‌ای در مورد منشا این کابوس‌ها ندارد.

لولا با مشکلات اجتماعی زیادی نیز دست و پنجه نرم می‌کند و یکی از این مشکلات، عدم توانایی در برقراری رابطه‌ای ماندگار است. او گرجه از هر دید دختری شایسته و کامل است اما هیچ مردی آنقدر به پایش نمی‌ماند تا لولا با او برای خود آینده‌ای ببیند. لولا که در ذهن رویای باز کردن کتابخانه‌ای از آن خود را می‌پروراند، در بین این شکست‌های ریز و درشت زندگی، بی‌اطلاعی از گذشته خود و کاری که چندان علاقه قلبی بدان ندارد دست و پا می‌زند.

تنها یار و همراه او دوستش ژولی است، دختری که از لحاظ شخصیتی به ثبات بیشتری رسیده و لولا را یاری می‌دهد تا از پیله سر در گم زندگی خود بیرون بیاید.


زندگی لولا زمانی که آخرین مرد زندگی او با پیامی رابطه‌شان را تمام می‌کند بیشتر در هم می‌شکند. پس از مدتی، پیامی صوتی که لولا گمان می‌برد از سمت آن مرد، پیتر، است، در وجودش هیجان وقوع اتفاقی شیرین را بر می‌انگیزد. اما پیام از سمت پیتر نیست. صدا، صدای مردی بین سی تا چهل ساله و متعلق به وکیلی ست که تماس گرفته تا به وصیت موکل موتوفی خود عمل کند. این صدا، صدای مادربزرگ خونی لولا، رز است.

رز برای نوه خود، برای دختری که سی سال و درست از زمان تولدش رها کرده، خانه‌ای به ارث گذاشته است. خانه‌ای غرق در راز واقع در روستایی به نام اوبری. او در نامه‌ای لولا را از وجود رازی تاریک در زندگی‌شان مطلع می‌سازد و از او می‌خواهد که خود به دنبال کشف راز تاریک خانوادگی و دلیل رها شدنش در دست غریبه‌ها بپردازد. او برای نوه دختری خود بازی‌ای همانند پازل طراحی کرده است تا حقیقت را ذره ذره و در قالب نامه‌هایی طولانی برای وی شرح دهد.

لولا در حالی وارد اوبری می‌شود که همه افراد حاضر در روستا وی را غریبه و حتی پسر عمویش ونسان، او را متجاوزی بر حق و حقوق خود می‌داند. در این بین کمی بعد از شروع نه چندان دلپذیرش در اوبری، لولا با مردی به نام ژیم آشنا می‌گردد. مردی که ابراز می‌کند در دلش علاقه و آتشی واقعی برای لولا فروزان گشته است.
لولا در فواصل کتاب پرده از عشق و در کنار آن پرده از حقایقی هولناک بر می‌دارد. حقایقی که او را بدان جا که هست رسانده است.

یکی از نکات متفاوت این کتاب با دیگر داستان‌های عاشقانه را می‌توان در داشتن رازها و افشای حقایقی دانست که زندگی شخصبت اصلی را به کلی تغییر می‌دهد. شما می‌توانید با قهرمان داستان هم قدم شوید و هم زمان با خود او درباره رازها و گذشته‌اش مطالبی را فرا بگیرید.

ترجمه فوق‌العاده روان کتاب از نقاط قوت آن محسوب می‌گردد و باعث می‌شود گذر زمان را فراموش کنید. این کتاب گرچه داستانی است که برای تمام سلایق نوشته نشده و همه روحیات را پاسخگو نیست اما اگر شما رمان‌های عاشقانه می‌خوانید، اگر با عشق و شکست‌ها و کامروایی‌هایش احساس نزدیکی دارید؛ نامه‌های رز روایتی است که در حد اعلا سرمستتان می‌کند.


جملاتی از متن کتاب نامه‌های رز
درحالی که در‌نهایت حماقت احساس می‌کردم بهترین کسی را که می‌توانم زندگی‌ام را با او ادامه دهم پیدا کرده‌ام، پتر خیلی ساده و راحت و با یک پیامک به من گفت شش ماهی که با هم بوده‌ایم به او خوش گذشته است، ولی می‌خواهد به زادگاهش در استرالیا بازگردد.

ابراز عشق‌و‌علاقه به طرف مقابل، نه با هدیه‌های گران به دست می‌آید و نه با رستوران‌های مجلل. عشق و احترام به زنی که دوستش داری، باید در رفتارت و نگاهی که به وی داری تجلی پیدا کند.

به نظر من زندگی کوتاه‌تر از آن چیزی است که بخواهیم از آن استفاده کنیم. ما وارد این دنیا شده‌ایم که زندگی کنیم، وگرنه بودنمان اصلا چه فایده‌ای دارد؟

گذشته یک خوبی دارد و آن این است که پشت سر ماست. می‌توانیم به آن بی‌محلی کنیم. خودتان را به خاطر ماجراهایی که هرگز مسئولش نیستید اذیت نکنید.

سرنوشت این است که هیچ گاه نمی‌توانم به گذشته برگردم تا اتفاقات رخ داده را عوض کنم، ولی دست کم می‌توانم تکلیف زمان حال را مشخص کنم و آینده‌ای جدید بسازم. باید به جایگاهی برسم که کوچکترین حسرتی از روزهای گذشته‌ام نداشته باشم.




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب