پشت جلد کتاب آمده است:

من دیگر توان خاطره ساختنم نیست

و کفشت را که در خانه ی من در آوردی

مهمان خطابت نمی کنم...

تو صاحب خانه ای

نه اینکه اگر باز کفش به پا کنی

بروی من میمیرم... نه

اما فرقی با آن سالمند

اتاق شماره هفت خانه سالمندان

که هر روز با یک بغض که چرا

باز صبح را دیده است ندارم...

 





یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب