آلیوشا

پشت جلد کتاب آمده است:

وقتی آلکسی به دوستان همکلاسی خود فکر می کرد با خود میگفت که کودکی آنان بسیار آرام تر از کودکی او بوده است. آنها مجبور نشده بودند که از دو وطن یکی را انتخاب کنند. آنها بی ریشه نشده بودند. او شناور بود و نه پدر، نه مادرش هیچکدام نمی توانستند او را درک کنند.

آلکسی به یاد سرایدار قبلیشان افتاد که همین دو سال پیش او را «بچه خارجی کثافت» صدا زده بود. چرا؟ چون که او و دوستانش جلوی در خانه سرایدار صحبت کرده بودند. این ناسزا همچون نوک پیکانی در وجود او مانده بود. چه انزجاری در چهره درهم فشرده سرایدار دیده می شد!

 



( 1 CD )

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب