کتاب زنی به سرخی شقایق
«زنی به سرخی شقایق» داستانی لطیف و عاشقانه از نویسنده پاریسی، نوئل شاتله درباره زندگی پیرزنی به نام مارت است که مدتها بعد از مرگ همسرش، پس از یک زندگی کسالت‌بار روزمره، عاشق مردی هم سن و سال خود می‌شود. مردی که هر روز سر ساعت ۳ بعداز ظهر به همان کافه‌ای می‌آید که مارت برای نوشیدن چای می‌رود. این عشق در زندگی یکنواخت مارت تغییری خوشاید ایجاد می‌کند و او را وا می‌دارد تا هر روز وقت و بی وقت به امید دیدن مرد به کافه برورد تا این که روزی مرد اتفاقی با مارت همصحبت می‌شود و به او پیشنهاد ملاقات می‌دهد: «مدت‌ها بود کلمهٔ قرارملاقات برایش تنها به‌معنی تقویمی بود که روبان وسط آن به‌ترتیب بین اسم «دکتر بینه» و صندوق بازنشستگان جابه‌جا می‌شد. وظیفهٔ صندوق بازنشستگان این بود که ببیند مارت هنوز زنده است یا نه. اما این قرار ملاقات را یادداشت نکرد، زیرا آن را در اعماق قلبش ثبت کرده بود. مارت حس بی‌قراری را از یاد برده بود. باید دوباره معنای انتظار را درک می‌کرد. کلمات و احساساتی که جزء لاینفک هر قرارملاقاتی بودند. به‌نظر می‌رسید پاندول از حرکت باز ایستاده و انگار اصلاً عدد هفتی روی ساعت وجود ندارد. دوباره باید یاد می‌گرفت وقت‌کشی به‌هیچ‌وجه کار راحتی نیست: تمنای تمام شدن هر ثانیه و هر دقیقه‌ای که انگار خیال گذشتن نداشتند.» عشقی که مارت تجربه می‌کند، مانند هدیه‌ای الهی برای او است. او در کنار فیلیکس کارهایی را انجام می‌دهد که تا به حال انجام نداده‌است. مثل رفتن به اپرا و ... او با تجربه این عشق به دوران جوانی بازمی‌گردد و همچون دختری تازه‌بالغ شکوفایی را احساس می‌کند. شاتله که استاد توصیف پنهان‌ترین احساسات انسانی است، در این اثر از عشقی سخن می‌گوید که در هر زمان از زندگی می‌تواند انسان را دوباره امیدوار و سرزنده کند، حتی اگر دیگر پیر و کم توان شده باشد. توصیف لحظه‌ها در این اثر بسیار لطیف و جذاب است و نویسنده با چیره دستی توانسته حس شور و تازگی حاصل از عاشقی را به زیبایی به خواننده منتقل کند.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

رمان زنی به سرخی شقایق داستان زنی است به اسم مارت که بعد از مرگ شوهرش تنها زندگی می کند. او، در بند کلیشه های جامعه اطرافش، گمان می کند دیگر از او گذشته عاشق بشود و زندگی تازه ای را آغاز کند. غرق در روزمرگی هاست ، داروهایش را می خورد، نزد پزشکش می رود، و از بچه ها و نوه هایش پذیرایی می کند. اما آشنایی تازه ای این نظم ملال آور را به هم می ریزد و مارت، مردد بين آنچه کلیشه های اجتماع از او می خواهند وندای قلب پر تب و تابش، ناچار است یکی را برگزیند. خواننده در این سفر همراه مارت است و ناظر لحظات سخت تصمیم گیری اش.
نوئل شاتله (زاده ۱۹۴۴، پاریس)، این داستان نویس فرانسوی، در توصيف پنهان ترین احساسات زنانه دستی توانا دارد و رمان حاضر نمودار گوشه ای از توانایی های اوست. براساس این رمان فیلمی تلویزیونی در سال ۲۰۰۵ در فرانسه ساخته شده است .

 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب