پشت جلد کتاب آمده است:

چهار نفر بودند. غروب یک روز تعطیل و بارانی، راه افتادند تا برسند به امامزاده ای که در آن مراسم برگزار می شد و همه - از روستاهای دور و نزدیک ۔ میامدند به تماشا و عزاداری. راه افتادند اما هرگز نرسیدند. با این که می گویند دنیا کوچک است و آدم ها - دست بر قضا و در این فضا - زیاد به هم می رسند، هیچ کدام از زائرین دیگر آنها را ندیده است.

 




Zaeran-e koohestan-e meh-alood
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب