پشت جلد کتاب آمده است:

این کتاب ها فلسفه را ساده نمی کنند، بلکه از ابهت هراس آور فلسفه می کاهنده خواننده ممکن است خواندن این کتاب ها را به امید یافتن پاسخ های روشن آغاز کند: پاسخی برای تستلهی تنهایی اش، چرایی مرگ، منشأ ملال و دل زدگی... اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم ؟ در واقع يك جور انکار مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همه کس با شده وجود ندارد. کتاب هایی که چنین مدعا هایی دارند قطعا فریبکارت , کتانی های این مجموعه نسخه نمی پیچند و بسیاهه ای از اعمال نیک و بده پیش روی شما نمی گذارند، بلکه می خواهنا به فهم بهتر زندگی و پرسش ها و تجربه هایمان کمان کنند؛ چراغی بیفروزنده تا در این اتاق تاريك زنانگی و در لحظات دشوار در کرمان از پرسش های بی پایان انسانی روشن تر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمان جهان به این پرسش ها چطور فکر کرده اند تا با فهم دقیق تر و ديای بازتر بتوانیم در زنا کی مان تصمیم بگیریم مسئولیت تصمیم مان را شجاعانه بر عهده بگیریم و با عواقب تصميم ايمان آگاهانه روبرو شویم .

در طول قرن بیستم، صدها میلیون نفر برای دیکتاتورهایشان هورا کشیدند حتی آن هنگام که در مسیر بود کسی کام می گذاشتنان. دیکتاتورها اغلب با تصفیه های خونین و فریب و تقلب و تفرقه اندازی قدرت را تصرف کرد نامه اما در بابناهمدت کیش شخصیت کاراماناترین شیوه است دیکتاتورهایی که دوام آوردند معمولا بر دو ابزار قدرت تکيه کردند کیش شخصیت و وحشت ده نگر دیکتاتور باید در دل مردمش توس بکاردء اما اگر بتواند آنان را وادارد که ستایشش کنند احتمالا مدت بیشتری دوام خواهد آورد. این کتاب می خواهد کیش شخصیت را در جای اصلی خودش قرار دهد: در قلب استبداد. در دیکتاتوری ها وفاداری به یک فرد مهم ترین چیز بود، حتی مهمتر از وفاداری به يك دين ... دیکتاتورها به مردمشان دروغ می گفتند، اما آنها به خودشان هم دروغ می گفتند آنان مدام یا گرفتار تکبر بودند یا بارانويا، و در نتیجه به تنهایی تصمیماتی می گرفتند که پیامدهای خوبی داشت و جان میلیون ها آدم را گرفت...

 




How to Be a Dictator
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب