پشت جلد کتاب آمده است:

صدای درون را مصیبتی ندانیم که در مسیر تکامل دچارش شده ایم و فکر کنیم خاموش شدنش مایهی آسایشمان است بلکه آن را عطیه ای بدانیم که در همه جا و همه حال، در خواب و بیداری با ما است. نوع عملکرد، چگونگی نیل به هدف، خلاقیت، ارتباط و هویت مان را مدیون این صدا هستیم. هر چند آن گاه که به پرگویی ذهنی بدل شود، انصافا جانکاه و کلافه کننده است و موجب می شود فواید آن را فراموش کنیم و عطایش را به لقایش ببخشیم. مدیریت صدای درون، هم توان بالا بردن فهم و تدبیر ما را دارد و هم به تحکیم روابط ما با عزیزانمان کمک می کند. با مدیریت صدای درون می شود دیگران را مورد حمایت قرار داد و شرکتها و سازمان هایی را راه اندازی کرد که کارکنان آن از فرسودگی روانی مصون باشند. به طور خلاصه، تحول گفت وگوی درونی، زندگی ما را متحول می کند. 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب