پشت جلد کتاب آمده است:

شما اینجا تنها اید؟» و «آره. فقط من و دارا ایم. چه طور مگه؟» 
من پیش از آمدنم، رفتم سری به همون سرداب دیشبی بزنم. همونجا 
که دیشب خوابیدم....) 
خزانه؟» | بله. همون جا. یک نفر اونجا بود.) 
گفتم که گاهی بعضیها گذارشان به این طرفها میافته. شاید سردش 
بوده، رفته اون تو.» 
اونجا که از همه جا سردتره.) پس شاید گرمش بوده.) شما اینجا گرما و سرما ندارید؟» 
نه. برای تازه واردها داریم. ما هم روزهای اول سردمان میشد، ولی بعد از مدتی نه سرما میفهمیدیم، نه گرما. نه گرسنگی میفهمیم، نه تشنگی. نه خواب داریم، نه بیداری. همیشه بیداریم. نمیدونم. شاید هم همیشه خواب باشیم. اینجا آدم از خواب و خوراک و پوشاک بی نیازه. از همه چی بی نیازه. بذار خیالتو راحت کنم. بهشت روی زمین همین جاست.) 

 




Nakojaabad
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب