پشت جلد کتاب آمده است:

مارکوس دیدیوس فالكو، که با پیشینهی نظامی ناموفقش به ژم بازگشته و حرفهی مفتشی پیشه کرده، در زندگی خصوصی انسانی لاقید است که دیدگاه های سیاسی خاص خود را دارد و تحمل دیدن امپراتوران را ندارد، اما با دیدن دوشیزهای پریچهره پایش به ماجرای پیچیدهای باز می شود و صابون قدرت به جامه اش می خورد.

فالكو، که خود راوی داستان است، در پس طنز کلامی نیشدار و بدبینی ذاتی اش انسانی به راستی حقیقت جوست. در خلال این تکاپوی توان فرسا برای کشف حقیقت، با زنی آشنا می شود که چونان ایزدبانویی سنگدل از دل اساطیر کهن رومی سربرمی آورد و این لاابالی سرکش را رام زیبایی و خرد خود می سازد.

این رمان، که اولین داستان از مجموعه ی رازگشایی های مارکوس دیدیوس فالكوست، در سال ۱۹۸۹ جایزه ی بهترین رمان اول باشگاه نویسندگان انگلیس را برای لیندسی دیویس به ارمغان آورد لیندسی دیویس قلمی قوی و واژگانی سرشار دارد و با اشرافی خیره کننده ماجرای راز آلود خود را در دنیایی کهن به ظرافت به تصویر می کشد، پنداری خود در ژم زیسته است.

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب