پشت جلد کتاب آمده است:

مشهور است فروید در شرح منظورش از تداعی آزاد از تمثیل قطار استفاده می کرد. مثلا تصور کنید در قطاری نشسته اید و مناظر بیرون را برای همسفری که نمی تواند آن مناظر را ببیند توصیف می کنید. چه می بینید؟ یک درخت؟ تیر برق؟ کودکی زیبا؟ یا زنی که هراسان می دود؟ بسیار خب اما قطار فکر چطور؟ اگر افکار و احساسات من باطنی ترین و خصوصی ترین دارایی های من اند، پس چرا چنین بیگانه و دور و غریب می نمایند؟ چرا این قطار بله و آن قطار ند؟ بین زنجیره کلماتی که ناغافل در ذهن تداعی می شوند، چه ارتباطی وجود دارد؟ آیا در پس این نابسامانی ظاهری حقیقتی نیست؟ حتما چیزی هست. اگر نیست چرا برای ابراز وجود چنین به تقلا می افتد و مرا نیز به دست و پا زدن می اندازد؟ و اگر هست چرا همیشه لباس مبدل به تن می کند؟ چرا هیچ کلمه ای « آن» نیست؟ اینها که « آن» نیستند، از کجا می آیند؟ و این مسافر کیست اگر من بلیت سفر را نخریده ام؟ 

 




Free Association

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب