پشت جلد کتاب آمده است:

وقتی نوجوانیم، احمقیم. حرفهای اشتباهی بر زبان می آوریم، نمی دانیم چطور فروتن یا کمتر خجالتی باشیم. به راحتی قضاوت می کنیم. اما تنها نور امید تابیده شده بر ما، گرچه فقط با نگاه به گذشته این را متوجه می شویم، این است که تغییر خواهیم کرد. یاد می گیریم و تکامل می یابیم. موجودیت امروز من را نه دستاوردهایم در طول زمان، که آنچه بر من گذشته شکل داده است. اما من برای رسیدن به اینجا چه کسانی را آزردم؟ چه کسی مرا به سمت آدم بهتری شدن سوق داد؟ چه کسی بادم دان حین دروغ گفتن بخندم؟ چه کسی باعث شد از علاقة صرف به «شخصیت های جالب» به این مسیر تغییر جهت دهم که برایم مهم باشد افراد با دیگران چه می کنند.

 




Warlight
از همین مترجم: محمدرضا قاسمی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب