پشت جلد کتاب آمده است:

گی پرمو آژیاگا خوردان (۱۹۵۸)، داستان نویس و فیلم نامه نویس برجستهی مکزیکی، بین مخاطبان فارسی زبان نامی آشناست. او یکی از چیره دست ترین فیلم نامه نویسان چند دهه ی اخیر به شمار می آید که آثار شگفتی نوشته که نسخه های سینمایی شان نیز معمولا درخشان از کار درآمده. آثاری مانند ۲۱ گرم، آموڑوس پڑوس ( که در ایران به نام عشق سگی مشهور است)، بابل و... که کارگردان کاربلدی چون اینیاریتو آنها را به آثاری کم نظیر تبدیل کرده و جوایز معتبری را هم برای آژیاگا به همراه آورده است. اما آژیاگا فارغ از فیلم نامه نویسی یکی از مهم ترین داستان نویسان معاصر مکزیک است که آثارش همیشه با استقبال روبه رو شده است، از جمله همین رمان که در سال ۱۹۹۱ نوشت و او را بیش از پیش مشهور کرد؛ عطر خوش مرگ... اثری که از سویی جهان گارسیا مارکز را به خاطرمان می آورد و از سویی روایت های بارگاس یوسا را. داستان تکان دهنده آغاز می شود: پسرکی تن بی جان دختر جوانی را پیدا می کند. جنازه ای که انگار تازہ بی جانش کرده اند و همین کشف کل مردمان دهکده را به خود وامی دارد. جنازه به سرعت شناسایی می شود و پای پلیس هم وسط می آید. چرا این دختر کشته شده؟ و این تازه ابتدای یک روایت نفس گیر است که با ته مایه ای از طنز نیز عجین شده. رمانی کوچک که بعید است فراموشش کنید. 
از مجموعه ی «جهان نو»: - سوسک، ایان مک یوون - مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم، فرناندو سورنتینو . تو این فکرم که تمومش کنم، ایان رید 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب