پشت جلد کتاب آمده است:

رستگاری یک قديسه دومین جلد از مجموعه کتاب های نویسنده ژاپنی، کیگوهیگاشينو، است. طبیعت مینیمالیستیک ژاپنی در این اثر مشهود است، اما این ساده نویسی میگاشینو را در رمز آلود کردن سیر داستان و به هیجان آوردن مخاطب با هیچ مشکلی روبه رو نکرده است. نویسنده در رستگاری یک قدیسه به آسانی ذهن مخاطب را به بازی می گیرد و احساسات را در تقابل با تفکر منطقی قرار می دهد. پوشتاكا ماشيبا مردی است جوان، موفق و خودپسند که مدت چندانی از ازدواجش نمی گذرد. او که با دقت سال های بسیاری را برای طرح ریزی نقشه زندگی خود صرف کرده، به نحوی غیر منتظره به قتل می رسد. کارآگاه اداره پلیس توکیو، کوساناگی، پرونده را به عهده می گیرد. يوشتاکا در آستانه ترک زندگی مشترکش بوده، بنابراین همسرش، آیانه، می تواند متهم باشد؛ اما او عذری موجه و راستین برای متقاعد کردن اداره پلیس دارد؛ عذری بی نقص مبنی بر اینکه قتل کار او نبوده است. کوساناگی که به نحوی مسحورشده به نظر می رسد، آیانه را باور دارد. او تسومی، دستیار باهوش و تازه کار کوساناگی، طوری دیگر فکر می کند؛ پس اوتسومی بدون اطلاع کوساناگی با یوکاوا، کارآگاه گالیله، تماس می گیرد. حتی مغز بی نظیر یوکاواهم در حال این پرونده با مشکلاتی روبه رو می شود که خودیوکاوای باهوش هم به ظرافت و هوشمندی قاتل اقرار می کند. 

 

 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب