انتقام جویان (مردی که فردا را دزدید)

پشت جلد کتاب آمده است:

تا آسمان هفتم به لرزه درآمد... در خرد شد و به تکه هایی به اندازه ی مشت شکست و با انفجار به داخل ریخت. مرد آهنی و ثور از میانش رد شدند. کوییک سیلور، ویژن و اسکارلت ویچ هم که خودشان را به در فشار داده بودند، در بارانی از غبار خاکستری و خرده ریزه های پخش وپلا به داخل پرت شدند.

اگرچه دیو چندان خوش شانس نبود. او هم پشتش را به در تکیه داده بود، اما وقتی مقاومت كمتر شد و داشت به عقب می افتاد، قطعه یخ روی سرش، همان قطعه یخی که دوست و همکار درماندهاش در آن بود، به جلو کج شد. دیو از روی غريزه و هم زمان هشیاری، دستش را دراز کرد و هنگام افتادن قطعه یخ آن را گرفت؛ سپس چرخید و حجم سنگین را به درون هرم فرستاد. تازه آن موقع بود که متوجه شد خودش را از سازه به بیرون هل داده و پل لیمویی دیگر کاملا عقب رفته است

 




The Avengers: The Man Who Stole Tomorrow
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب