دختر ساعت ساز

کتاب دختر ساعت ساز 

از پرفروش های نیویورک تایمز.
یک رمان جدید و غنی ، طلسم کننده. داستان یک رابطه عاشقانه و یک قتل مرموز که سایه خود را بر سر نسل ها می افکند ، از دهه 1860 تا امروز در انگلیس.
اسم واقعی من را، هیچ کس به خاطر نمی آورد.
حقیقت را در مورد آن تابستان ، هیچ کس دیگری نمی داند.
در تابستان 1862 ، گروهی از هنرمندان جوان به سرپرستی ادوارد ردکلیف پرشور و با استعداد ، به باغ برد وود در ساحل تیمز می روند. برنامه آنهاگذراندن یک ماه تابستانی خلوت در هاله ای از الهام و خلاقیت است. اما با پایان یافتن مدت اقامت ، یک زن به ضرب گلوله کشته شده در حالی که یک نفر دیگر نیز ناپدید شده است. میراثی بی بها از دست رفته است. و زندگی ادوارد ردکلیف ویران شده است.
بیش از صد و پنجاه سال بعد ، الودی وینسلو ، مسئول بایگانی جوانی در لندن ، یک کیف چرمی را کشف کرد که حاوی دو مورد به ظاهر نامربوط بود: یک عکس سپیا از یک زن درحال دستگیری با لباس ویکتوریا ، و یک کتاب طراحی از یک هنرمند حاوی نقاشی یک از یک خانه با دو سقف شیروانی.

چرا آن مکان برای الودی اینقدر آشنا است؟ و زن زیبا در عکس کیست؟ آیا او هرگز از اسرار خود دست خواهد کشید؟
کتاب دختر ساعت ساز که با صداهای مختلف در طول زمان روایت می شود، داستانی از قتل ، رمز و راز و دزدی ، هنر ، عشق و از دست دادن است. و صدای زنی که بیرون از زمان ایستاده است مانند رودخانه ای از صفحات آن عبور می کند. زنی که تاریخ او نام او را فراموش کرده است ، اما همه او را تماشا می کند: بیدی بل ، دختر ساعت ساز.

پشت جلد کتاب آمده است:

دیگر نوبت تنهایی و انزوا رسید؛ این خانه، کنار رودخانه، مثل کشتی عظیم به گل نشسته ای بود. هوا هم همین طور روزهای داغ سوزان یکی پس از دیگری می آمدند و می رفتند؟ توفانی تابستانی به راه افتاد که مجبورمان کرد آن شب توی خانه بمانیم. باد روزه می کشید و درختان ناله می کردند. آن هنگام که در خانه صحبت به شیح و ورد کشیده شد، صاعقه بر رود فرود می آمد و خانه را با چنگال های تیزش در بر می گرفت. آتش شومینه برق تروق می کرد. شعله های شمع سوسو می زدند، در دل تاریکی، در آن فضای خوشایند توس و اعتراف، چیزی منحوس و نامیمون ظاهر شد. نه، روح نبود، چیزی که ظاهر شد کاملا انسان بود. 

دو مهمان ناخوانده

دو راز بسیار قدیمی سر به مهر -

 و شلیکی در دل تاریکی.