عشق سرخ
- دسته بندی : کتاب فارسی > ادبیات
- کد محصول : 1.48148
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9789641915959
- مولف: ماکسیم لئو
- مترجم: روح انگیز شریفیان
- وزن(گرم): 265
- تعداد صفحه: 260
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-7-3 | بخش B ستون 7 ردیف 3
- توضیح: رقعی شومیز روح انگیز شریفیان
کتاب عشق سرخ
اکنون که ماکسیم متاهل است و دارای دوفرزند و دیوار برلین خاطره ای دور است،ماکسیم تصمیم می گیرد برای سوالاتی که در طول زندگی اش هرگز نتوانسته بود بپرسد،پاسخی بیابد. مثلا اینکه چرا پدر و مادرش که روزی سخت عاشق یکدیگر بودند از هم جدا شدند؟ چرا پدرش آنقدر عصبانی شد و مادرش شغل روزنامه نگاری را رها کرد؟ و چرا پدر بزرگ گرهارد قهرمان جن سوسیالیست،به یک غریبه بدل شد؟
داستانی که او روایت میکند درست مانند گذشته کشورش داستانی از امیدها دروغها بد طینتی ها خیانت ها است اما عشق نیز در این میان وجود دارد.
در کتاب عشق سرخ نویسنده با گرمی و صداقت دلنشین آشکار میکند که چرا بسیاری از مردم رویای این را داشتند که جمهوری دموکرات آلمان یک دنیای جدید باشد و چرا در انتها این رویا ازهم پاشید.
در تمام عمر خود ماکسیم میدانست که نباید سوال بپرسد چراکه او در برلین شرقی بزرگ شده بود.تمام چیزی که میدانست این بود که پدر و مادر عصیانگرش ولف و آنه،با موهای رنگ کرده شان ،کاپشن چرمشان و اصرار بر اینکه ماکسیم آن ها را با نام کوچک صدا بزند ،همیشه برای او کمی خجالت آور بودند یا اینکه مکان هایی وجود داشتند که آدم نباید در آنها بازی کند و یا چیزهای مشخصی که آدم نباید هیچ وقت به زبان می آورد.
رمان عشق سرخ اثر ماکسیم لئو داستان زندگی خانواده ای در آلمان شرقی است که از تجربه زیسته خود نویسنده نشات میگیرد.شیوه روایت داستان من اول شخص است که به روایت زندگی در آلمان شرقی دوره کمونیسم میپردازد.او در این رمان داستان حسرت ها و خاطره های خودش را از جامعه دو تکه شده که بر او تحمیل شده بود بازگو میکند.
ماکسیم لئو (Maxim Leo) در سال 1970 در شرق برلین متولد شد. او علوم سیاسی را در دانشگاه آزاد در برلین و در انستیتوی d'Etudes Politiques د پاریس تحصیل کرد. از سال 1997 وی سردبیر برلین زیتونگ است.
پشت جلد کتاب آمده است:
بهار سال ۱۹۸۸، تقریبا هر کسی را که میشناسم، به طور جدی در فکر رفتن هرچه سریع تر و محتاطانه تر است. هیچ مهمانی ای نیست که در آن این موضوع پیش نیاید. از آن هایی که توانسته اند بروند، یا آنها که دارند می روند، صحبت می شود. دوتا از دوستانم می خواهند با مردهای اهل برلین غربی ازدواج کنند که بتوانند بروند، دیگران منتظر تولد هفتادسالگی مادربزرگشان هستند که بخت خود را بیازمایند. کسانی هم هستند که به استخدام دائم جمهوری فدرال برلین شرقی در می آیند تا بتوانند یواشکی خودشان را به برلین غربی برسانند. از مرگ آلمان شرقی مدتها گذشته، اما در میان خانوادهی من هنوز زنده است. مانند روحی است که نمی تواند آرامش بیابد. حالا که سرانجام همه چیز تمام شده، امیدوار بودیم دوران جدید، زخم های کهنه را درمان کند، اما ...
Red Love