پشت جلد کتاب آمده است:

کتاب امپریالیسم بخش دوم از سه گانه عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر است که به گمان بسیاری می توان آن را اثر اصلی هانا آرنت دانست. کتاب چنان که از عنوانش انتظار می رود باید در باره امپریالیسم باشد، اما چون بخشی از یک منظومه نظری بزرگتر است، موضوعات بسیار گسترده و نامنتظره ای را پوشش می دهد؛ گاه بازخوانی تاریخ است و گاه واکاوی اندیشه های نظریه پردازان و ایدئولوگ ها؛ گاه نقد ادبی است و گاه بازاندیشی در مبانی حقوق بشر یا بررسی آرایش قدرت میان استعمارگران دیرینه و نو. به همین دلیل این کتاب گنجینه سرشاری از تحلیل هایی پردامنه است، از آثار نویسندگانی چون فرانتس کافکا، رودیارد کیپلینگ و جوزف کنراد می گذرد و به مباحثی در باره حقوق بشر و زندگی بی تابعیت شدگان و مهدورالدم های مدرن در گوشه اردوگاه ها می رسد، از نژادباوری و جنبش های پانژرمن و پان اسلاویست می گوید و از حاکمیت بوروکراتیک در مناطق استعماری. همه اینها روی هم بنیادی شناختی را می سازد تا در جلد بعد، با مدرن ترین شکل حاکمیت امپریالیستی، توتالیتاریسم، آشنا شویم.

خواندن کتاب امپریالیسم برای این که بدانیم از نظر آرنت حاکمیت ها و جنبش های توتالیتر از کجا سر بر آوردند، ضروری است. اما این کتاب برای خواننده ایرانی سودی مضاعف نیز دارد. ما در تاریخ دو قرن اخیر در پی مواجهه با غرب برای نخستین بار با فرهنگی روبرو شدیم که پیچیده تر و تواناتر از فرهنگ کهن ما بود. در نتیجه علاوه بر عقب ماندگی عینی به لحاظ ذهنی نیز دستگاه نظری لازم را برای شناسایی این هماورد جدید نداشتیم و ناگزیر ره افسانه زدیم. آرنت با واکاوی دستگاه امپریالیسم، با باز کردن چرخ دنده ها و اجزای تشکیل دهنده آن، با بیرون کشیدن ریشه های آن از خاک و با بردن خواننده به پشت پرده این نمایش قدرت، به ما کمک می کند آنچه را زمانی از آن هیولا ساختیم بشناسیم، البته بدون آن که از چاله نا آگاهی بیرون آییم و به چاه ایدئولوژی های قرن بیستمی بیفتیم.

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب