کتاب پارادوکس 
کتاب پارادوکس اثری است از کاترین کولتر به ترجمه حسین یعقوبی و چاپ انتشارات خوب. این کتاب هجدهمین جلد از مجموعه کتاب های پرفروش تریلرهای اف بی آی است که شخصیت های اصلی آن زن و شوهری عضو اف بی آی هستند و با پرونده های گوناگون که گاه بعدی ماوراءالطبیعی دارند دست و پنجه نرم می کنند. رئیس پلیس شهر ویلیکات در صبح جمعه یکی از آخرین روزهای ماه ژوئیه شاهد یک جنایت در دریاچه می شود، او در حالی که مشغول تماشای دریاچه از پنجره خانه اش است، قایقی را با دو سرنشین مشاهده می کند، هوا مه گرفته است و تشخیص، سن، جنسیت و کاری که سرنشینان قایق در حال انجام آنند چندان ساده نیست، در همین حال است که ناگهان یکی از سرنشینان با ضربه های دست و پارو دیگری را از پای در میاورد و به داخل دریاچه پرتاب می کند؛ تای که شاهد این صحنه است کاری از دستش برنمی آید جز اینکه خبر را به دیگران ابلاغ کند تا شاید بتوانند قاتل و مقتول را پیدا کنند. در نتیجه همین جست و جوها آن ها متوجه می شوند یکی از قایق های اجاره شده بلیک که قرار بوده پیش از شش صبح بازگردانده شود هنوز برنگشته و سرنشین آن جوانی است از ماموران اف بی آی، اگر او یکی از سرنشینان قایق پنهان شده در مه باشد یا قاتل است و یا مقتول البته این فرضیه زمانی درست است که قایق اجاره ای بلیک با قایقی که تای آن را دیده بوده یکسان باشد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

صدایی آهسته از اتاق شنید و قلبش ایستاد. کسی سیستم امنیتی خانه را غیرفعال کرده بود. یک نفر حالا در اتاق شون بود. شرلوک آهسته و آرام در اتاق را باز کرد و وارد شد. قلبش به شدت می تپید. آدرنالین در خونش بیشتر شده بود. در نور مهتابی که از پنجره وارد اتاق شده بود سایه مردی را دید که روی شون خم شده بود؛ سرش انگار شکل طبیعی نداشت... نه، جوراب زنانه ای روی سرش کشیده بود. شرلوک به ترس و وحشتی که در وجودش انباشته شده بود اعتنایی نکرد. اسلحه اش را بالا آورد و آرام و مصمم دستور داد: «برو عقب، وگرنه مغزتو متلاشی می کنم




Paradox

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب