کتاب در هزار تو
در کتاب «در هزار تو» آلن رب گری یه با بازی کلامی و فضا سازی و کم رنگ کردن داستان روایت را پیش می برد. استراتژی افراطی و غیر متغارف اطلاع ندادن، عینی گرایی صرف در همه متن، فقدان هویت فردی و حتی نداشتن نام و خاطره شخصیت ها نیز از دیگر مشخصه های اثر است. رمان دارای جزئیات فراتر از رمان های دیگر است ولی نه در خدمت زمینه چینی برای داستان(کدام داستان؟) و نه همچون رمان های مدرنیستی در ترکیب با کنش های خاطره ها و تداعی ها، جزئیات و نقش کارکردی شان گاه چنان فراموش می شود که گویی هدف اصلی رمان توجه به همین جزییات است و بس(آشنایی زدایی).
در این رمان زمان متوقف است. نگاه او چشم مخاطب را با لنز دوربینی همراه می کند که دقیق و با آرامش به اجزای اشیاء و انسانها و خیابانها اشاره دارد. او گاه یک تصویر را چند بار تکرار می کند بدون استفاده کاربردی از این تکرار. در این رمان نه در انتظار فرود باید باشیم نه در انتظار فراز و نه حتی معرفی یک کاراکتر. درست مثل شخصیت کودک که هرگز نمی توان پی برد که چرا اینگونه فکر می کند!؟ تنها باید خود را به نگاه نویسنده سپرد تا فقط ببیند و بگذرد...

 

آلن روب گری یه نویسنده و فیلمساز فرانسوی و از مهمترین چهره های جنبش رمان نو در دههٔ ۱۹۶۰ بود.نخستین رمان وی یه با نام «جوانی» در بیست و دو سالگی نوشته شد، اما هرگز منتشر نشد. پاک کن ها اولین اثر رب-گریه یه بود که در ۱۹۵۳ توسط انتشارات مینویی چاپ شد. این رمان که مضمونی پلیسی داشت در آن سال برنده جایزه فنئون شد و به شدت مورد توجه رولان بارت منتقد برجسته ادبیات فرانسه قرار گرفت.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

بیرون آسمان همان طور سفید دلگیر باقی می ماند. هنوز روشنایی روز باقیست. خیابان خالیست: آمد وشدی نیست، و عابری هم در پیاده رو نیست. برف می باریده؛ و هنوز آب نشده... درها بسته استپنجره ها هیچکس را نشان نمیدهد چه چسبیده به شیشه ها، چه حتی دورتر در وسط اتاقها. تخت بودن این فضا، علاوه براین، اشاره به این است که پشت این پنجره ها کسی نیست، پشت این درها، پشت ورودی این خانه ها. و کل این صحنه هم چنان خالی باقی می ماند: بدون هیچ مردی، زنی، یا حتی بچه ای 

آلن روب گرییه در ایران نام آشنایی ست، بیشتر برای علاقه مندان سینما به دلیل فیلمنامه سال گذشته در مارین باد. در هزارتو رمان غریبی ست. روب گری یه چنان توجه خواننده اش را به جزئیات ( به ظاهر) بی ربط و پرشمار جلب می کند، و شاید پس از خواندن رمان، دیگر هیچکس نتواند به شیوه معمول در زندگی هر روزه به جزئیات اطرافش بی توجه بماند؛ به نحوه قرارگرفتن یک لیوان روی میز، نقش ترکی روی سقف، و نوسان سایه ای روی دیوار از تاب خورد چراغی در باد.




In the Labyrinth

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب