پشت جلد کتاب آمده است:

اشک ها! اشک ها! اشک ها!

در دل شب و در تنهایی

اشک ها بر کرانه ی سپید رنگ، پیوسته

فرو می ریزد و ماسه آنها را می مکد،

اشک ها، ستاره ای نمی درخشد و

همه جا تیره و غم افزاست .

و اشک های تر از چشمان سری بسته

فرو می چکد؛

این شبح کیست؟ این هیکل اشک آلود

درون تاریکی کیست؟

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب