پشت جلد کتاب آمده است:

به رغم همه ملاحظات عاقلانه و محاسبات منطقی و دلايل قاطع و محکمی که وجود داشت، هنوز در درون خودم صدای پنهان و در عین حال سمج میل فروخوردهای را می شنیدم صدایی که از شدت نامعقول بودن شرم آور بود که می گفت: می خواهم کمی بیشتر در این اردوگاه بیگاری زیبا زندگی کنم.

از دستگیری در بوداپست تا رهایی از اردوگاه بوخن والد، گئورگی نوجوان کابوسی از روزمرگی و توقف زمان را تجربه می کند. اما در این میان رنج آورتر از کار اجباری، غریزه قدرتمند بقا است که او را وادار می کند به همرنگی با قضاوت تو جیه ناپذیر محیط.

ایمره كرتيس، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۲، در این رمان که در مجارستان کمونیستی ممنوع بود، واقعیت تاثیریک نظام خودکامه را بر سرشت آدمی نشان می دهد و دو گانه خیر و شر را در غیاب آزادی به چالش می کشد.

اگر سرنوشت وجود داشته باشد، دیگر جایی برای آزادی نمی ماند، و اگر آزادی وجود داشته باشد، دیگر سرنوشتی باقی نمی ماند و این یعنی... که در این صورت ما خودمان سرنوشت خودمان هستیم.

 




Fatelessness

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب