پشت جلد کتاب آمده است:

رایا دختری بلوند و اهل مسکو است که نمی تواند به انگلیسی صحبت کند و عاشقانه او با گوردون پراکتر گلد، تاجری انگلیسی، که برای سفر به روسیه آمده و نمی تواند به روسی صحبت کند، در شرف آغاز است. بنابراین آنها به مترجم نیاز دارند و این گونه است که پاول منینگ از نوشتن تزش در دانشگاه مسکو منحرف و بیشتر و بیشتر در سحر عشق و روابط غربی شرقی غرق می شود. 
رایا سرش را بلند کرد و همچون گربه ای خواب آلود به اطرافش نگاه کرد. سپس پرسید: "دوست داری شنا کنیم؟"

"نه تو آبی به این سردی."

"می تونیم عین گراز دریایی سریع عرض رودخونه رو بریم و برگردیم"

یخ می زنیم رایا۔"

"نمی زنیم. زود می پریم بیرون. بعد هم همدیگه رو خشک می کنیم و رو این تخته ها زیر آفتاب می خوابیم. اون قدر همدیگه رو می زنیم تا گرم بشیم.") 
قسمتی از متن کتاب 

 

 

 




The Russian Interpreter

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب