فرار به غرب
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.43374
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786009993222
- مولف: محسن حمید
- مترجم: مهرداد یوسفی
- وزن(گرم): 175
- تعداد صفحه: 168
- ناشر: مصدق
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-11-5 | بخش B ستون 11 ردیف 5
- توضیح: رقعی شومیز مهرداد یوسفی
کتاب فرار به غرب
کتاب فرار به غرب، رمانی نوشته ی محسن حمید است که اولین بار در سال 2017 به چاپ رسید. در کشوری در آستانه ی جنگ داخلی، دو جوان با هم آشنا می شوند: دختری حساس و مستقل به نام نادیا و پسری متین و آرام به نام سعید. این دو، رابطه ی عاشقانه ای پنهانی را شروع می کنند و به خاطر شرایط بد و ناآرام پیرامون، خیلی زود به یکدیگر نزدیک می شوند. زمانی که آتش جنگ شعله ور می شود و خیابان های آشنای سابق را به میدان های نبرد و محل انفجار بمب های مختلف تبدیل می کند، نادیا و سعید درباره ی درهایی می شنوند که می توان از آن ها برای فرار به دنیایی بهتر استفاده کرد. با افزایش درگیری و خشونت، آن ها درمی یابند که انتخاب دیگری برایشان نمانده است. نادیا و سعید با ترک زادگاه و زندگی سابقشان، یکی از این درها را می یابند و از آن عبور می کنند. آیا نادیا و سعید می توانند در این دنیای جدید و ناآشنا، زندگی را تجربه کنند؟
پشت جلد کتاب آمده است:
محسن حمید» متولد ۲۳ جولای ۱۹۷۱ رمان نویس و مشاور تجاری پاکستانی و نویسنده رمان های داستانی تخیلی پرفروشی در سطح بین الملل از جمله «دود بید»، «بنیادگرای بی میل» و «راه کثیف پولدار شدن در آسیای در حال رشد» است. آثار او به بیش از سی زبان ترجمه شده اند و ضمن دریافت جایزه های ادبی متعدد برای جوایز بسیاری نیز نامزد شده اند. «حميد» متولد لاهور است و تقریبا نیمی از عمرش را در این شهر و باقیمانده آن را در شهرهای لندن، نیویورک و کالیفرنیا گذرانده است.
در کشوری در آستانه جنگ داخلی، زن و مرد جوانی همدیگر را می بینند. «نادیا» که زنی جسور، احساساتی و مستقل و البته خوش قلب است، «سعید» را در دام عشق خود گرفتار می کند. آنها رابطه عاشقانه مخفیانه ای را آغاز می کنند و در بحبوحه ناآرامی های شهرشان به هم نزدیک می شوند. وقتی آتش جنگ شعله ور می شود، ایستهای بازرسی سرتاسر شهر را پر می کنند و صدای انفجار، سکوت شهر را در هم میشکند. آنها شایعاتی درباره درها میشنوند، درهایی که می توانند در چشم به هم زدنی انسانها را به کیلومترها آنطرف تر منتقل کنند. زمانی که خشونت به اوج خود می رسد، «نادیا» و «سعید» به این نتیجه می رسند که دیگر چاره ای ندارند، مگر آنکه زادگاه خود را رها کنند و وارد یکی از این درها شوند...
Exit West